۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

امام اگر بعد از تشهد دوم بلند شد حکمش چیست؟

پرسش: امام تشهد دوّم را می خواند و بعد بلند می شود، مقتدیها به او تذکر می دهند ، ولی امام رکعت پنجم را می خواند و در آخر سجده سهو می کند، سوال این است که آیا امام باید می نشست و یا به رکعت پنجم تا پایانش ادامه می داد؟


پاسخ: اگر در نماز سه رکعتی و یا چهار رکعت امام تشهد دوم را می خواند و بعد بلند می شود و با وجود اینکه مقتدی ها تذکر می دهند و او به نماز ادامه می دهد از دو حالت خالی نیست:


1 - اگرامام فکر می کرده تشهدی که خوانده تشهد اول بوده لذا به نماز ادامه می دهد تا تکمیل شود، این امام بعد از تکمیلی و حتی بعد از سلام دادن اگر متوجه شد که سهو کرده باید سجده سهو بجا آورد.


2 - ولی اگر امام فکر می کرده که تشهدی که خوانده تشهد اول بوده ولی بعد از تذکر مقتدی ها متوجه شده است که تشهد آخر بوده و نمازش به پایان رسیده است، در این حالت امام نباید به رکعت پنجم و یا همان رکعت اضافی ادامه دهد و باید بنشیند، زیرا بطور قطع و یقین نماز به پایان رسیده و اضافه نمودن به نماز بصورت عمدی مجاز نمی باشد ولی باید سجده سهو بجا آورد، زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روزی نماز ظهر را پنج رکعت خواندند و بعد که به ایشان تذکر داده شد سجده سهو نمودند، در این باره به این حدیث توجه دهید:


عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: صَلَّى النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: الظُّهْرَ خَمْسًا، فَقَالُوا: أَزِیدَ فِی الصَّلاَةِ؟ قَالَ: «وَمَا ذَاکَ» قَالُوا: صَلَّیْتَ خَمْسًا، فَثَنَى رِجْلَیْهِ وَسَجَدَ سَجْدَتَیْنِ . (صحیح بخاری، حدیث: 404)

ترجمه: عبدالله (بن مسعود) رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (روزی) نماز ظهر را پنج رکعت خواندند، (صحابه) گفتند: آیا در (تعداد رکعات) نماز اضافه گشته است؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: مگر چه شده است؟ (صحابه) گفتند: شما پنج رکعت خواندید، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رو به قبله نموده) و دو پایشان را خواباند و دو سجده (برای این سهو) بجا آوردند (و صحابه نیز بهمراه ایشان دو سجده سهو را بجا آوردند).

آیا نماز برصندلی جایز است؟

پرسش: آیا استفاده از ابزاری مثل صندلی و یا چهار پایه در نماز جواز شرعی دارد؟


پاسخ: الله متعال انسان را بیشتر از توانش مکلّف ننموده است و یک مسلمان ملزم است که به حد توانش به دستورات شریعت پایبند باشد، و هرکجا که فردی از مسلمانان توان انجام حکمی از احکام اسلام را نداشته باشد، یا کاملا آن حکم از او ساقط می گردد و یا اینکه در آن تخفیف ایجاد می شود تا آن فرد معذور بتواند بحد توانش آن را انجام دهد، جریان بر صندلی نماز خواندن نیز از این نوع مسائل است، زیر اصل در نماز این است که فرد ایستاده نماز بخواند، زیرا ایستاده نماز خواندن در نماز فرض؛ فرض، و در نماز سنّت ؛ سنّت است، ولی این در زمان توانائی است ولی اگر کسی توانائی ایستاده نماز خواندن را ندارد او می تواند نشسته نماز بخواند، خواه بر زمین بنشیند و یا برصندلی و یا هر وسیله دیگری و اگر توان نشسته نماز خواندن را ندارد بر پهلو دراز کشیده نماز بخواند، و با اشاره نماز بخواند، البته در اینجا باید یک نکته ای را متذکر شوم و آن اینکه اگر فرد بر زمین و یا بر صندلی نشسته می خواند چیزی را در جلویش قرار ندهد تا برآن سجده کند و یا بر دسته صندلی سجده نکند، بلکه فقط با اشاره نماز بخواند واگر در صورتی که بر زمین نشسته نماز می خواند توان سجده بر زمین را دارد بر زمین سجده کند، دراین باره به دو آیه و سه حدیثی که در ذیل ذکر می شود توجه کنید:

لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ..... (286) (سوره بقره)

ترجمه: الله کسی را ملزم و مکلف (به انجام کاری) نمی کند مگر به اندازه توانش .....


فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ .... (16) (سوره تغابن)

ترجمه: پس به حد توانتان از الله بترسید (و دستورات او را اجراء کنید).....


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «...إِذَا أَمَرْتُکُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (صحیح بخاری، حدیث: 7288)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ..... چون شما را به انجام کاری دستور دهم پس به حد توانتان به آن عمل کنید و انجامش دهید.


عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَادَ مَرِیضًا فَرَآهُ یُصَلِّی عَلَى وِسَادَةٍ فَأَخَذَهَا فَرَمَى بِهَا، فَأَخَذَ عُودًا لِیُصَلِّیَ عَلَیْهِ فَأَخَذَهُ فَرَمَى بِهِ وَقَالَ: صَلِّ عَلَى الْأَرْضِ إِنِ اسْتَطَعْتَ وَإِلَّا فَأَوْمِ إِیمَاءً وَاجْعَلْ سُجُودَکَ أَخْفَضَ مِنْ رُکُوعِکَ. (حدیث صحیح، سنن کبری بیهقی، حدیث: 3669)

ترجمه: جابربن عبدالله رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به عیادت بیماری رفتند و دیدند که ایشان (نشسته) نماز می خواند و بربالشتی (سجده می کند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) آن بالشت را گرفته و پرت کرد، پس (آن مرد) چوبی را گرفت تا برآن نماز خوانده سجده کند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) آن را نیز گرفته و پرت کرد، و (سپس به او) گفت: اگر می توانی بر زمین نماز خوانده و سجده کن ورنه اشاره کن و سجده ات را از رکوعت پایین تر بگردان.


عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: کَانَتْ بِی بَوَاسِیرُ، فَسَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ الصَّلاَةِ، فَقَالَ: «صَلِّ قَائِمًا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَقَاعِدًا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَعَلَى جَنْبٍ». (صحیح بخاری، حدیث: 1117)

ترجمه: عمران بن حصین رضی الله عنه فرمودند: من (بیماری) بواسیر داشتم، (و در ایستاده نماز خواندن اذیت می شدم، در این باره) از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از(چگونه) نماز(خواندنم) پرسیدم ، ایشان فرمودند: ایستاده نماز بخوان، و اگر نتوانستی پس نشسته (نماز بخوان) و اگر نتوانستی پس (دراز کشیده) بر پهلو (نماز بخوان).

آیا همه گناهان تجاوز به حریم الله محسوب می شوند؟

پرسش: آیا همه گناهان تجاوز به حریم الله محسوب می شوند؟


پاسخ: از آنجایی که انجام گناهان باعث ناراضی الله متعال می گردد یک مسلمان تا حد توان باید از گناهان پرهیز کند و اگر گه گاهی بنا بر فریب از شیطان و هوای نفس گرفتار گناهی شد باید سریع توبه نموده و از الله متعال طلب آمرزش کند، و اما نسبت به اینکه آیا هر گناهی تجاوز به حریم الهی است باید گفته شود که گناهان دو نوع اند؛ یک: گناهان صغیره و کوچک، و دو: گناه کبیره و بزرگ ، گناهان صغیره و کوچک تجاوز به حریم الهی محسوب نمی شوند و با انجام کارهای نیک و عبادات و یا سختی ها و مشکلاتی که یک فرد مسلمان می بیند بخشیده می شوند، در این باره الله متعال می فرماید:

وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ .(سوره هود، آیه: 114)

ترجمه: و نماز را در دو طرف روز و قسمتی از شب برپا بدار، قطعا نیکی ها بدیها و گناهان را از بین می برند، این پندی برای پند گیرندگان است.

و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: «مَنْ یُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا یُصِبْ مِنْهُ».(صحیح بخاری، حدیث: 5645)

ترجمه: به هرکس که الله (متعال) اراده خیر نماید او را گرفتار بلاها ، مصیبت ها و سختی ها می کند (تا با این طریق او را ازگناهان پاک و صاف نماید).


 ولی گناهان کبیره و بزرگ و ارتکاب کارهای حرام تجاوز به حریم الهی محسوب می شوند و که نیاز به توبه دارند، در این باره به حدیث (52) صحیح بخاری توجه نمایید که نعمان بن بشیر رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: .....أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ...

ترجمه: آگاه باشید که قطعا هر پادشاهی حریم و محوطه قرق شده ای دارد، و آگاه باشید که قطعا حریم و محوطه قرق شده الله (متعال) در زمینش کارهایی است که آنها را حرام قرار داده است.

حق همسایه برهمسایه چیست؟

حق همسایه برهمسایه و عواقب همسایه آزاری از دیدگاه قرآن و سنّت چیست؟

 

پاسخ: حق همسایه بر همسایه این است که از هیچ نوع نیکی و احسان در حق او کوتاهی نکند وهرگز به او آزار و اذیتی ترساند؛ در این باره به یک آیه وچند حدیث صحیح که در ذیل آورده می شود توجه نمایید:


وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا (36) (سوره نساء)

ترجمه: و الله را عبادت و پرستش نمایید و به او چیزی را شرک نیاورید و به پدر و مادر نیکی کنید و (همچنین) به خویشاوندان و یتیمان و مسکین ها و همسایه (نزدیک در نسب و یا مکان) و همسایه دور (در نسب و مکان) و رفیق و یار در پهلو و همراه و مسافر و هرآنچه از غلامان و کنیزان که مالک آنها هستید (به همه اینها نیکی کنید) همانا الله هرکسی که متکبر و فخر فروش است را دوست نمی دارد.


عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا زَالَ یُوصِینِی جِبْرِیلُ بِالْجَارِ، حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُ». (صحیح بخاری، حدیث: 6014)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همیشه جبرئیل مرا نسبت (خوش رفتاری) به همسایه سفارش می کرد، تا اینکه من گمان نمودم که (با آوردن وحیی در این باره) او را وارث خواهد گرداند.


عَنْ أَبِی شُرَیْحٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ» قِیلَ: وَمَنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الَّذِی لاَ یَأْمَنُ جَارُهُ بَوَایِقَهُ». (صحیح بخاری، حدیث: 6016)

ترجمه: ابوشریح رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سوگند به الله مؤمن نمی گردد، سوگند به الله مؤمن نمی گردد، سوگند به الله مؤمن نمی گردد، گفته شد: این چه کسی است ای رسول الله؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آنی که همسایه اش از ظلم و بدی او در امان نماند.


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلاَ یُؤْذِ جَارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیَصْمُتْ». (صحیح بخاری، حدیث: 6018)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنی که ایمان به الله و روز قیامت می آورد پس به همسایه اش آزار نمی رساند، و آنی که به الله و روز قیامت ایمان می آورد پس مهمانش را اکرام و احترام می کند، و آنی که به الله و روز قیامت ایمان می آورد پس باید سخن نیکو بگوید و یا اینکه سکوت کند. 

حکم زمین خواری و یا غصب زمین چیست؟

پرسش: حکم زمین خواری و یا غصب زمین چیست؟

 

پاسخ: زمین خواری و غصب زمین حرام است ولی برای بهتر فهمیدن این جریان باید دانست که زمینها چند نوع اند:


1 - زمینی که در تحت سیطره حکومت و یا در ملکیت شخص خاصی نیست و ویرانه است؛ به این نوع زمین ها در اصطلاح اسلامی «موات» گفته می شود؛ هرکس این نوع زمین ها را آباد نمود آن زمین ها از اوست و به ملکیت او در می آید، در این باره رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

عَنْ سَعِیدِ بْنِ زَیْدٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ أَحْیَا أَرْضًا مَیْتَةً فَهِیَ لَهُ، وَلَیْسَ لِعِرْقٍ ظَالِمٍ حَقٌّ» (سنن ابی داود، حدیث: 3073)

ترجمه: سعید بن زید رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس زمین غیر آباد و بی صاحبی را آباد کند آن زمین از اوست و برای تصرف ظالم حقی نیست.


2 - زمین هایی که در تصرف حکومت اسلامی است و برای نفع عمومی استفاده می شوند، این نوع زمین ها جزء بیت المال است ولی اگر حکومت اسلامی صلاح دید؛ می تواند از آنها برخی را به فردی و یا افرادی واگذار نماید، در این باره به این حدیث توجه نمایید:

عَنْ أَنَس رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أَرَادَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یُقْطِعَ مِنَ البَحْرَیْنِ، فَقَالَتِ الأَنْصَارُ: حَتَّى تُقْطِعَ لِإِخْوَانِنَا مِنَ المُهَاجِرِینَ مِثْلَ الَّذِی تُقْطِعُ لَنَا، قَالَ: «سَتَرَوْنَ بَعْدِی أَثَرَةً، فَاصْبِرُوا حَتَّى تَلْقَوْنِی» (صحیح بخاری، حدیث: 2376)

ترجمه: انس رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خواستند که از(زمین های) بحرین (به انصار واگذار کنند) انصارگفتند: (ما آن زمین ها را قبول نمی کنیم) تا اینکه به همان اندازه ای که به ما واگذار می شود به برادران مهاجر ما نیز واگذار شود، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (این زمین ها را قبول کنید؛ زیرا) بعد از من شما خواهید دید (که دیگران را برشما) ترجیح (می دهند)، پس آنگاه صبرکند تا با من (در روز قیامت بر حوض کوثر) ملاقات نمایید.


3 - زمین هایی که در ملکیت اشخاص است، این نوع زمینها از خود اشخاص محسوب شده و بدون رضایت مالک آنها هر نوع تصرف در آنها حرام است در این باره به حدیثی که در زیر آورده می شود توجه نمایید:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الحَارِثِ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، وَکَانَتْ، بَیْنَهُ وَبَیْنَ أُنَاسٍ خُصُومَةٌ فِی أَرْضٍ، فَدَخَلَ عَلَى عَائِشَةَ فَذَکَرَ لَهَا ذَلِکَ، فَقَالَتْ: یَا أَبَا سَلَمَةَ، اجْتَنِبِ الأَرْضَ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ ظَلَمَ قِیدَ شِبْرٍ طُوِّقَهُ  مِنْ سَبْعِ أَرَضِینَ» (صحیح بخاری، حدیث: 3195)

ترجمه: محمد بن ابراهیم بن حارث رحمه الله می گویند: در میان ابوسلمه پسر عبدالرحمن رحمه الله و افرادی در باره زمین درگیری بود، ابوسلمه به نزد عایشه رضی الله عنها رفت و این جریان را برایش بیان نمود (عایشه رضی الله عنها) گفت: ای ابوسلمه از زمین بپرهیز، (و کوشش کن که به ناحق زمین کسی را تصرف نکنی) زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس ظالمانه به اندازه یک وجب (از زمین کسی را تصرف نماید، روز قیمات) از هفت زمین بگردنش طوق و گردنبندی انداخته می شود.

 

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس یازدهم


8 - حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّار، حَدَّثنا الجرَّاحُ بْنُ مَلِیحٍ، حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ زُرْعَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أبا عِنَبَةَ الخُوْلَانِیَّ، وَکَانَ قَدْ صَلَّى الْقِبْلَتَیْنِ، مَعَ رَسُولِ الله -صلى الله علیه وسلم-، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله -صلى الله علیه وسلم-، یَقُولُ: لَا یَزَالُ الله یَغْرِسُ فی هَذَا الدِّینِ غَرْسًا، یَستَعْمِلُهُمْ فی طَاعَتِهِ.


لغات و جملات حدیث:


صَلَّى الْقِبْلَتَیْنِ: به سمت دو قبله (بیت المقدس و کعبه) نمازخوانده است.

ﻻَ ﻳَﺰَﺍﻝُ : همیشه ، بصورت مستمر.

ﻳَﻐْﺮِﺱُ : می کارد، نهال کاشت می کند، در اینجا هدف این است که آنها را ثابت و نسبت به دین اسلام مدلّل می گرداند.

ﻏَﺮْﺳًﺎ : نهال.

ﻳَﺴْﺘَﻌْﻤِﻠُﻬُﻢْ ﻓِﻲ ﻃَﺎﻋَﺘِﻪِ ‏: آنها را در اطاعت و فرمانبردای خویش کار می گیرد.


ﺗﺮﺟﻤﻪ حدیث: ﺍﺑﻮﻋﻨﺒﻪ ﺧﻮﻻﻧﯽ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻗﺒﻠﻪ ‏(ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﻘﺪﺱ ﻭﮐﻌﺒﻪ ‏) ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ اند ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : من از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمایند: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﺴﺘﻤﺮ ‏( ﺩﺭ ﻫﺮﺩﻭﺭ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ‏) ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻧﻬﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﺩ ﻭﺍﺯ(همه) ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﺮ ﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.


مسائل و توضیحات حدیث:

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود:

۱ - درهر دور و زمانی افرادی وجود دارند که فرمانبردار و مطیع دستورات الله متعال اند.

۲ - هیچ دور و زمانی از افراد مطیع و فرمانبردار الهی خالی نیستند.

۳ - الله متعال برای حفظ دین خودش افرادی را در این دین تربیت می کند و رشد می دهد تا بزرگ شده و به دین خدمت نموده و فرمانبرداران واقعی الهی باشند.

۴ - افراد نیک و فرمانبرداران الهی، تربیت شده گان الله متعال می باشند.

این حدیث علاوه از سنن ابن ماجه در هیچ یک از سایرکتب شش گانه حدیثی نیامده است ، گرچه در برخی ازسایرکتب حدیثی آمده است، ناگفته نماند که همین حدیث در کتاب (الآحاد والمثانی) أبو بکر بن أبی عاصم روایت (2497) با همین سند و اندک تفاوتی در متن این گونه آمده است:

حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، نا الْجَرَّاحُ بْنُ مَلِیحٍ، نا بَکْرُ بْنُ زُرْعَةَ الْخَوْلَانِیُّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عِنَبَةَ الْخَوْلَانِیَّ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَکَانَ قَدْ صَلَّى الْقِبْلَتَیْنِ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «لَا یَزَالُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یَغْرِسُ فِی هَذَا الْأَمْرِ غَرْسًا یَسْتَعْمِلُهُمْ فِی طَاعَتِهِ».

ﺗﺮﺟﻤﻪ : ﺍﺑﻮﻋﻨﺒﻪ ﺧﻮﻻﻧﯽ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻗﺒﻠﻪ ‏(ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﻘﺪﺱ ﻭﮐﻌﺒﻪ ‏) ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ اند، ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: من از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمایند : ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﺴﺘﻤﺮ ‏( ﺩﺭ ﻫﺮﺩﻭﺭ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ‏) ﺍﻟﻠﻪ عزو جل ﺩﺭ ﺍﯾﻦ امر ﻧﻬﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﺩ ﻭﺍﺯ(همه) ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﺮ ﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.


تحقیق وبررسی سند:

در سند این روایت (هشام بن عمار دمشقی رحمه الله) وجود دارد ایشان راوی صدوق بود که در پیری تلقین پذیر گشته است وهمچنین در سند این حدیث جناب (جرّاح بن ملیح رحمه الله) وجود دارد که «صدوق» است و جناب (بکر بن زرعه رحمه الله) وجود دارد که «مقبول» است بهمین خاطر این حدیث «حسن» گشته است.


صحابه حدیث:

صحابی که این حدیث را روایت نموده ابوعنبه خولانی رضی الله عنه می باشند، نام ایشان عبدالله بن عنبه بوده و برخی بر این باور اند که نام ایشان عماره بوده است، ایشان جزء اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می باشند گرچه برخی این را قبول نداشته و ایشان را از مخضرمین و تابعین می دانند، ایشان در سال یکصد و هجده هجری قمری وفات نموده اند، از ایشان در سنن ابن ماجه فقط دو روایت آمده است یکی همین روایت و دیگری روایت (1120) که در آن آمده رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در نماز جمعه «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ» را می خواندند.

 

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس دهم

7 - حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ حَمْزَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلْقَمَةَ نَصْرُ بْنُ عَلْقَمَةَ، عَنْ عُمَیْرِ بْنِ الْأَسْوَدِ، وَکَثِیرِ بْنِ مُرَّةَ الْحَضْرَمِیِّ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی قَوَّامَةً عَلَى أَمْرِ اللَّهِ، لَا یَضُرُّهَا مَنْ خَالَفَهَا».


لغات وجملات حدیث:

ﻻَ ﺗَﺰَﺍﻝُ : همیشه ، بصورت مستمر، بشکل دائمی.

ﻃَﺎﺋِﻔَﺔٌ ﻣِﻦْ ﺃُﻣَّﺘِﻲ : گروهی از امت من.

ﻗَﻮَّﺍﻣَﺔً ﻋَﻠَﻰ ﺃَﻣْﺮِ ﺍﻟﻠَّﻪِ: برپا دارنده دستور الله (متعال) هستند، برپا دارنده دین الله (متعال) هستند.

ﻻَ ﻳَﻀُﺮُّﻫَﺎ ﻣَﻦْ ﺧَﺎﻟَﻔَﻬَﺎ ‏: کسی که با آنها مخالفت نماید نمی تواند به آنها ضرری برساند.


ﺗﺮﺟﻤﻪ حدیث: ﺍﺑﻮﻫﺮﯾﺮﻩ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﻫﻤﯿﺸﻪ ‏(ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻋﺼﺮ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ‏) ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ‏(ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫند ﺩﺍﺷﺖ ‏) ﮐﻪ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ‏(ﻭ ﺩﯾﻦ ‏) ﺍﻟﻠﻪ (متعال) هستند ﻭ هرکس ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ‏(ﮔﺮﻭﻩ) ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﻨﺪ نمی تواند ﺑﻪ ﺁﻥ ﺿﺮﺭﯼ ‏( ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﯽ ‏) برﺳﺎﻧﺪ.


مسائل و توضیحات حدیث: آنچه در باره این حدیث باید گفته شود در توضیحاتی که برای حدیث ششم سنن ابن ماجه که قبل از این حدیث آمده بیان شده است، زیرا هر دو حدیث در باره یک موضوع بحث نموده و در باره یک گروه سخن به میان آورده است، ولی برای بهتر فهمیدن الفاظ و مفهوم این حدیث نیاز به اندک توضیحات بیشتری است که در ذیل بیان می شود.

این حدیث با این الفاظ از تفردات ابن ماجه است و در سایر کتب ششگانه حدیثی نیامده است گرچه در بسیاری از دیگرکتب حدیثی با الفاظ متفاوت آمده است ، ولی ناگفته نماند که این حدیث در روایت شماره (2781) کتاب ( الآحاد والمثانی) أبو بکر بن أبی عاصم که سند آن و سند ابن ماجه یکی است این گونه آمده است:


حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، نا یَحْیَى بْنُ حَمْزَةَ، نا أَبُو عَلْقَمَةَ، عَنْ عُمَیْرِ بْنِ الْأَسْوَدِ، وَکَثِیرِ بْنِ مُرَّةَ قَالَا: إِنَّ أَبَا هُرَیْرَةَ وَابْنَ السِّمْطِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا کَانَا یَقُولَانِ: لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُونَ فِی الْأَرْضِ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ، وَذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی قَوَّامَةً عَلَى أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ تُقَاتِلُ أَعْدَاءَهَا کُلَّمَا ذَهَبَ حِزْبُ قَوْمٍ تَسْتَحْرِبُ قَوْمَ أُخْرَى یَرْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ قُلُوبَ قَوْمٍ لِیَرْزُقَهُمْ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ کَأَنَّهَا قِطَعُ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ».

ترجمه : عمیربن اسود و کثیر بن مره رحمهما الله فرمودند: همانا ابوهریره و ابن السمط رضی الله عنهما می فرمودند : همیشه اهل ایمان در زمین هستند تا اینکه قیامت برپا گردد و این بدان سبب است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : همیشه گروهی از امت من برپا دارنده گان امر(دین) الله باعزت و بزرگوارمی باشند و هرکس با آنها مخالفت کند، نمی تواند به آنها ضرری برساند، این گروه با دشمنانش می جنگند، وهرگاه که گروه قومی می رود با قومی دیگری طلب جنگد می کند و الله دلهای قومی را ( به جنگ با آنها) بلند می کند تا الله از آنان به این گروه (با گرفت غنائم) روزی دهد ، (و این حالت و این گروه ادامه دارد) تا اینکه قیامت (بر) آنها آمده گویا که تکه های شب تاریک است.


درپایان باید گفت که استاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث صحیحه حدیث شماره (3425) باحواله از کتاب (التاریخ) امام بخاری رحمه الله وبعض کتب دیگر، حدیث زیرا نقل نموده و آن را صحیح دانسته است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم این گونه فرموده اند:

لا تزالُ من أمَّتی عِصابةٌ قوَّامةٌ على أمْرِ الله عزّ وجلّ، لا یضرُّها من خالفَها؛ تقاتلُ أعداءها، کلما ذهبَ حربٌ نشِبَ حربُ قومٍ آًخرین، یزیغُ اللهُ قلوب قوم لیرزقَهم منه، حتى تأتیهم الساعةُ، کأنّها قطعُ اللیلِ المظلمِ، فیفزعونَ لذلک؛ حتّى یلبسُوا له أبدانَ الدُّروع، وقال رسول الله - صلى الله علیه وسلم -: همْ أهلُ الشّامِ، ونکَتَ رسولُ اللهِ - صلى الله علیه وسلم - بإصبعِه؛ یومئُ بها إلى الشّامِ حتّى أوجَعها.

ترجمه : همیشه گروهی از امت من برپا دارنده امر(دین) الله باعزت وبزرگوارمی باشند، و کسی که با آنها مخالفت کند نمی تواند به آنها ضرر(ایمانی) برساند، (این گروه) با دشمنانش می جنگد، هرگاه که جنگ (باقومی) از بین برود جنگ با قوم دیگری شروع می شود، الله دل افرادی را کج می کند (تا اینکه با این گروه بجنگند) تا اینکه الله به این گروه (از غنیمت اموال آنها) روزی بدهد (این گروه و این حالت ادامه دارد) تا اینکه قیامت برآنها می آید (وبپا می شود) گویا که تکه های شب تارک اند پس آنها برای آن آمده و ازآن می ترسند تا این که برای آن زره ها کلف و بزرگ می پوشند، و(سپس) رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در حالی که انگشتشان را به سمت شام اشاره نموده ومحکم برزمین کوبیدند که به درد آمد و فرمودند: (در آن زمان، اکثر) آنها اهل شام هستند.

قابل ذکر است که شام به منطقه شمالی شبه جزیرة العرب گفته می شود که شامل سوریه با انطاکیه و اردن و فلسطین تا عسقلان می باشد.


تحقیق و بررسی سند:

در سند این روایت (هشام بن عمار دمشقی رحمه الله) وجود دارد که ایشان راوی صدوق بوده و در پیری تلقین پذیر گشته بودند، و همچنین (یحیى بن حمزه) وجود دارد که ثقه است ولی متهم به قدریه بودن است، و اما متن این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله (حسن صحیح) دانسته است و شیخ شعیب ارناووط رحمه الله نیز گفته که این حدیث بنا بر متابعاتی که دارد صحیح است؛ زیرا متن این حدیث با اندک تفاوتی با سندهای دیگر وازصحابه های متعددی در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده است.

در سند این حدیث دو راوی به نامهای «عمیر بن الأسود» و «کثیر بن مره حضرمی» وجود دارند که هر دو ثقه و مُخضَرَم هستند، مُخضَرَم به فردی گویند که در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مشرف به اسلام شده باشد ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را ندیده باشد، این دسته از افراد ازصحابه محسوب نمی شوند و از تابعین به حساب می آیند.


در اینجا علاوه از توضیحات این حدیث باید خدمت شما خوانندگان عزیز و گرامی نسبت به شرح و تصحیح و تضعیف احادیث سنن ابن ماجه دو نکته را عرض نمایم:

1 -  بنده در تصحیح و تضعیف احادیث سنن ابن ماجه از تحقیقات استاد آلبانی و شیخ شعیب ارناووط رحمهما الله استفاده می کنم و اگر نسبت به تصحیح و یا تضعیف حدیثی اختلاف نظری هم داشته باشم آنجا تذکر خواهم داد.

2 - بنده عموما در شرح احادیث سنن ابن ماجه از کتاب (مشارق الأنوار الوهّاجة ومطالع الأسرار البهّاجة فی شرح سنن الإمام ابن ماجه) نوشته : محمد بن علی بن آدم بن موسى، استفاده می کنم؛ البته ناگفته نماند که گه گاهی از مطالب سایر کتب نیز استفاده می نمایم.

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس نهم

6 - (این حدیث صحیح است) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی مَنْصُورِینَ، لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ».

 

لغات و جملات حدیث:

لَا تَزَالُ: همیشه، بصورت دائمی.

لَا تَزَالُ مرکّب از «لَا» نفی و «تَزَالُ» فعل مضارع «زَیِلَ» مانند «عَلِم» است، و«تَزَالُ» بدون حرفی نفی نمی آید و معنایش لازم گرفتن و همیشه بودن با یک چیزاست، و «لَا تَزَالُ» از افعال ناقصه است که بر مبتدا و خبر داخل شده ومبتدا را بعنوان اسمش مرفوع و خبر را منصوب می گرداند، و در این حدیث اسم «لَا تَزَالُ» کلمه «طَائِفَةٌ» و خبرش کلمه «مَنْصُورِینَ» می باشد.

طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی: گروهی از امت من، جمعی از امت من.

طَائِفَة به گروهی از مردم و یا قسمت و تکه ای از یک چیز گفته می شود، طائفه زمانی که برای جمعی از افراد بکار برده شود، حداقل افراد آن سه می باشند ولی گاهی کلمه طائفه بر یک و یا دو نفر نیز بکار برده می شود.

مَنْصُورِینَ: یاری شوندگان، نصرت شوندگان، مَنْصُورِینَ اسم مفعول وجمع مَنْصُور می باشد .

لَا یَضُرُّهُمْ: به آنها ضرر نمی رساند.

مَنْ خَذَلَهُمْ: کسی که آنها را در زمان جنگ و سختی رها کند و یاری ننماید، خذلان یعنی کسی را در زمان سختی و جنگ رها نمودن و یاری و نصرت نکردن.

حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ: تا اینکه قیامت برپا گردد.

ترجمه حدیث: قرّه بن ایاس مُزنی رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همیشه گروهی از امت من (ازجانب الله متعال) یاری شونده اند، و کسی نمی تواند با رها نمودند آنها (به هنگام سختی ها و جنگ ها) به آنها ضرری برساند،(و این گروه همیشه در دنیا خواهد بود) تا اینکه قیامت برپا گردد.

 

مسائل و توضیحات حدیث:

 

از این حدیث می توان مسائل زیر را فهمید:

 

1 - تمام امت محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم به انحراف کشیده نمی شوند زیرا در هر عصر و زمانی تا برپائی قیامت در این دنیا گروهی برحق وجود دارد.

2 - مفهوم این حدیث در قرآن مجید نیز آمده؛ آنجایی که الله متعال در سوره اعراف آیه (181) فرموده اند: {وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ}. یعنی: و ازکسانی که ما آفریده ایم امتی است که با حق هدایت می یابند و با آن عدل و انصاف را برقرارمی کنند.

 

3 - در آخر این حدیث آمده که این گروه تا زمانی که قیامت برپا گردد در دنیا هستند، مراد نزدیکی قیامت است نه زمان برپائی و دمیده شدن در صور؛ زیرادر نزدیکی قیامت تمام اهل ایمان می میرند و فقط کفار باقی می مانند و بعد ازآن قیامت بر بدترین مخلوق برپا می شود، در این باره به حدیث (1924) که در صحیح مسلم آمده و در ذیل ذکر می شود توجه نمایید:

عن عَبْد الرَّحْمَنِ بْن شِمَاسَةَ الْمَهْرِیّ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ مَسْلَمَةَ بْنِ مُخَلَّدٍ، وَعِنْدَهُ عَبْدُ اللهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، فَقَالَ عَبْدُ اللهِ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ إِلَّا عَلَى شِرَارِ الْخَلْقِ، هُمْ شَرٌّ مِنْ أَهْلِ الْجَاهِلِیَّةِ، لَا یَدْعُونَ اللهَ بِشَیْءٍ إِلَّا رَدَّهُ عَلَیْهِمْ، فَبَیْنَمَا هُمْ عَلَى ذَلِکَ أَقْبَلَ عُقْبَةُ بْنُ عَامِرٍ، فَقَالَ لَهُ مَسْلَمَةُ: یَا عُقْبَةُ، اسْمَعْ مَا یَقُولُ عَبْدُ اللهِ، فَقَالَ عُقْبَةُ: هُوَ أَعْلَمُ، وَأَمَّا أَنَا فَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِینَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِکَ»، فَقَالَ عَبْدُ اللهِ: أَجَلْ، «ثُمَّ یَبْعَثُ اللهُ رِیحًا کَرِیحِ الْمِسْکِ مَسُّهَا مَسُّ الْحَرِیرِ، فَلَا تَتْرُکُ نَفْسًا فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنَ الْإِیمَانِ إِلَّا قَبَضَتْهُ، ثُمَّ یَبْقَى شِرَارُ النَّاسِ عَلَیْهِمْ تَقُومُ السَّاعَةُ».

 

ترجمه: عبدالرحمن بن شِماسَه مَهری رحمه الله فرمودند: من نزد مسلمه بن مُخلّد بودم و عبدالله بن عمرو بن العاص رضی الله عنه نیز به نزد ایشان بوند، عبدالله (رضی الله عنه) فرمودند: قیامت برپا نمی گردد مگر بر بدترین مخلوق و آنها از اهل جاهلیت هم بدتر اند، آنها از الله چیزی را نمی خواهند مگر اینکه برخود آنها باز می گرداند، (راوی می گوید) در حالی که آنها برهمین حالت بودند که غقبه بن عامر (رضی الله عنه) آمد، مسلمه به او گفت: ای عقبه گوش کن که عبدالله چه می گوید ( سپس آنچه عبدالله گفته بود را برای او بیان نمود)، عقبه (رضی الله عنه) گفت:  او (نسبت به آنچه می گوید) داناتر است، ولی من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: همیشه گروهی از امت من بر دستور الله می جنگنند، بردشمنشان غالب اند، کسی که با آنها مخالفت می کند به آنها ضرری نمی رساند، تا اینکه قیامت به نزدشان می آید و آنها برهمان (روش و طریقه خویش) هستند، عبدالله (رضی الله عنه) گفت: بله، (درست است، ولی قبل از آن یک اتفاق می افتد و آن اینکه) سپس الله بادی همانند مشک می فرستد، لمس و برخورد آن (به فرد) همانند لمس و بر خورد ابریشم (نرم) است، هیچ کسی که در قلبش به اندازه دانه ای از ایمان نیست مگر اینکه قبض روحش می کند، و سپس بدترین مردم (که همان کفار باشند) باقی می مانند و قیامت برآنها برپا می شود.

آری آنچه عبدالله بن عمرو رضی الله عنه در این حدیث بیان نموده اند در حقیقت گفته خودشان نیست بلکه گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است همانگونه که در برخی از روایات صحیح آمده است.

4 - امام ابن ماجه رحمه الله این حدیث را در باب پیروی از سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذکر نموده تا بیان کند که این گروهی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دراین حدیث بیان نموده کسانی اند که از سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پیروی می کنند و به آنها پایبندی دارند و در حقیقت بخاطر همین پایبندی به سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است که از جانب الله متعال یاری و نصرت می شوند.

5 - شاید کسی که این حدیث را خوانده و یا بشنود بپرسد که مراد از این طائفه و گروهی که در این حدیث ذکر شده کدام گروه و طائفه است؟

در پاسخ باید گفت که علماء و محدثین بزرگوار در این باره اقوالی دارند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

۱ - امام احمد بن حنبل رضی الله عنه فرمودند : « إن لم یکونوا هم أهل الحدیث فلا أدری من هم؟ » یعنی : اگر اینها اهل حدیث یعنی محدثین و عاملین به احادیث نباشند من نمی دانم که آنها چه کسانی هستند؟

۲ - امام علی بن المدینی رحمه الله فرمودند : « هُمْ أَصْحَابُ الحَدِیثِ » یعنی این گروه همان یاران حدیث یعنی محدثین و عاملین به حدیث اند؟

۴ - امام بخاری رحمه الله فرمودند : « هُمْ أَهْلُ العِلْمِ » یعنی مراد از این گروه اهل علم می باشد.

۵ - بالاتر از این گفته های امام احمد و امام علی بن المدینی و امام بخاری رحمهم الله گفته خود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است که در حدیث حسن سنن ترمذی روایت شماره (2641) در باره این گروه فرمودند : « مَا أَنَا عَلَیْهِ وَأَصْحَابِی » یعنی : گروه (بهشتی و برحق) گروهی است که برروشی است که (امروزه) من و یارانم برآن هستیم.

ناگفته نماند که گفته آن سه امام بزرگوار با گفته رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در تضاد نیست زیرا هدف امام احمد و امام علی بن المدینی رحمهما الله محدثین و عاملین به احادیث است و محدثین و عاملین به احادیث اهل علم اند همان گونه که امام بخاری رحمه الله گفته اند و آنها روندگان راه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یاران بزرگوارش رضی الله عنهم می باشند همان گونه که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بیان نموده اند.

لذا آنچه از مجموعه الفاظ حدیثی که مفهوم این حدیث با آنها بیان شده و از اقوال علماء معلوم می شود که این گروه همان مسلمانان پایبند به کتاب وسنّت اند، کسانی اند که به تمام اسلام از قبیل عقائد، احکام و فضائل جامه عمل می پوشانند و گرفتار افراط و تفریط نشده اند، و این گروه لازم نیست همه آنها در یکجا باشند، بلکه افراد مختلف در مناطق و سر زمینهای مختلف بوده واین گروه را تشکیل می دهند، و این نوع افراد و این گروه همیشه در میان امت اسلامی بوده و تا نزدیکی قیامت خواهند بود.

در پایان این مطلب نظرشما را جلب می نمایم به آنچه امام نووی رحمه الله در شرح صحیح مسلم بعد از ذکر اقوال برخی از محدثین درباره این گروه بیان نموده اند، ایشان فرمودند : ویحتمل أن هذه الطائفة مفرقة بین أنواع المؤمنین، منهم شجعان مقاتلون، ومنهم فقهاء، ومنهم محدِّثون، ومنهم زهاد وآمرون بالمعروف وناهون عن المنکر، ومنهم أهل أنواع أخرى من الخیر، ولا یلزم أن یکونوا مجتمعین، بل قد یکونون متفرقین فی أقطار الأرض

ترجمه : واین احتمال نیز می رود که (افراد) این گروه پراکنده ازانواع مسلمانان باشند، برخی از آنان شجاع های جنگجو(و مجاهد) باشند، و برخی ازآنان فقهاء و برخی ازآنان محدثان و برخی ازآنان زاهدان و امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر(و داعیان دین) وبرخی ازآنان از انواع دیگری از (اهل) خیر(و نیکی) باشند، و این لازم نیست که همه آنها (در یک منطقه) جمع باشند (وساکن یک سرزمین باشند) بلکه می شود که افراد پراکنده در اطراف و اکناف این کره خاکی باشند.

آری با دقّت در این گفته امام نووی رحمه الله پی برده می شود که ایشان به نوعی در میان سخنان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و برداشت ائمه رحمه الله جمع نمودند یعنی در اصل این گروه از نظرایده و فکر و روش، بر روش و طریقه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یاران ایشان می باشند ، و همانگونه که در میان یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم محدّث ، داعیان دین ومجاهدین و صاحب سایر امور خیر بودند در میان این گروه نیز این نوع افراد وجود دارند وبر روی این کره خاکی گسترده پخش و پراکنده اند ، گرچه از نظرمناطق و محل سکونت پراکنده و از یکدیگر جدا اند ولی از نظرایده و افکار و روش و منش متحد و یکی اند.

6 - این حدیث در سنن ابن ماجه بصورت مختصرروایت شده است ولی در جامع ترمذی حدیث (2192) و برخ دیگر کتب حدیثی کامل تر از اینجا روایت شده است:

عَنْ قُرَّةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا فَسَدَ أَهْلُ الشَّامِ فَلَا خَیْرَ فِیکُمْ، لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی مَنْصُورِینَ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ».

ترجمه حدیث: قرّه بن ایاس مُزنی رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که اهل شام فاسد گردند پس در شما خیری نیست، همیشه گروهی از امت من (ازجانب الله متعال) یاری شونده اند، و کسی نمی تواند با رها نمودند آنها (به هنگام سختی ها و جنگ ها) به آنها ضرری برساند،(و این گروه همیشه در دنیا خواهد بود) تا اینکه قیامت برپا گردد.


تحقیق و بررسی سند: سند این حدیث کاملا صحیح است و در آن هیچ راوی ضعیفی وجود ندارد، و استاد آلبانی رحمه الله و شیخ شعیب ارناووط رحمه الله این حدیث را صحیح دانسته اند، ولی ازآنجایی که دو راوی این حدیث با لقب هایشان مشهور اند، نیاز است که نسبت به لقب های آن دو توضیح داده شود:


1 -
مُحَمَّد بن بَشَّاربصری، کنیتش ابوبکر و لقبش بُندار می باشد، بُندار به کسی گویند که تمام احادیث شهرش را از محدّثین شهرش جمع آوری و یاد گرفته باشد و زیاد احادیث حفظ و جمع آوری نموده باشد و چون ایشان اینگونه بودند ملقّب به لقب «بُندار» شده اند.
2 -
مُحَمَّد بن جَعْفَربصری، کنیتش ابوعبدالله و لقبش غُندرمی باشد، و«غُنْدَر» کسی که سر و صدا و فریاد براه اندازد تا جریانی به سوى شر کشیده شود، و علت ملقّب شدن «غُنْدَر» به این لقب این است، که ابن جریج رحمه الله زمانی که به بصره آمدند و حدیثی را از حسن بصری رحمه الله بیان نمودند، علماء و طلاب اهل بصر این حدیث را بر ایشان انکار نموده و نسبت به آن همهمه و صر و سدا نمودند ولی محمد بن جعفر از همه بیشتر در این بار صرو صدا نمودند تا اینکه ابن جریج رحمه الله به او گفت: «اسکت یا غُندَر» یعنی ای همهمه گر و صر و صدا کن ساکت باش، از این به بعد محمّد بن جعفر ملقب به لقب «غُندَر» شد.


صحابی حدیث: صحابی که این حدیث را روایت نموده ابومعاویه قره بن ایاس مزنی رضی الله عنه می باشد، ایشان از ساکنان بصره بودند وبجز فرزندشان معاویه رحمه الله کس دیگری از ایشان حدیث روایت ننموده است.

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس هشتم

 

5 - (این حدیث حسن است) حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ الدِّمَشْقِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُمَیْعٍ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْأَفْطَسُ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْجُرَشِیِّ، عَنْ جُبَیْرِ بْنِ نُفَیْرٍ، عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ، قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَنَحْنُ نَذْکُرُ الْفَقْرَ وَنَتَخَوَّفُهُ، فَقَالَ: «آلْفَقْرَ تَخَافُونَ؟ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَتُصَبَّنَّ عَلَیْکُمُ الدُّنْیَا صَبًّا، حَتَّى لَا یُزِیغَ قَلْبَ أَحَدِکُمْ إِزَاغَةً إِلَّا هِیهْ، وَایْمُ اللَّهِ، لَقَدْ تَرَکْتُکُمْ عَلَى مِثْلِ الْبَیْضَاءِ، لَیْلُهَا وَنَهَارُهَا سَوَاءٌ». قَالَ أَبُو الدَّرْدَاءِ: صَدَقَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «تَرَکَنَا وَاللَّهِ عَلَى مِثْلِ الْبَیْضَاءِ، لَیْلُهَا وَنَهَارُهَا سَوَاءٌ».

 

لغات و جملات حدیث:

 

ﺧَﺮَﺝَ ﻋَﻠَﻴْﻨَﺎ : برما بیرون شد ، به نزد ما آمد.

ﻭَﻧَﺤْﻦُ ﻧَﺬْﻛُﺮُ ﺍﻟْﻔَﻘْﺮَ: و در حالی که ما در باره فقیری با هم مذاکره می کردیم ، و در حالی که ما در باره تنگدستی با هم گفتگو می کردیم.

ﻭَﻧَﺘَﺨَﻮَّﻓُﻪُ : ازآن اظهارترس می کردیم، از فقرو تنگدستی اظهارترس می نمودیم.

ﺁﻟْﻔَﻘْﺮَ ﺗَﺨَﺎﻓُﻮﻥَ؟ : آیا از فقیری می ترسید ؟، آیا از تنگدستی می ترسید؟

ﻭَﺍﻟَّﺬِﻱ ﻧَﻔْﺴِﻲ ﺑِﻴَﺪِﻩِ : سوگند به آنی که جانم دردست اوست ، قسم به ذاتی که جانم دردست اوست.

ﻟَﺘُﺼَﺒَّﻦَّ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢُ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴَﺎ ﺻَﺒًّﺎ : قطعا برشما دنیا زیاد ریخته خواهد شد.

ﺣَﺘَّﻰ ﻻَ ﻳُﺰِﻳﻎَ : تا اینکه کج نمی کند ، تا اینکه منحرف نمی گرداند.

ﻗَﻠْﺐَ ﺃَﺣَﺪِﻛُﻢْ : دل یکی از شما، قلب هریک از شما را.

ﺇِﺯَﺍﻏَﺔً : کجی ، انحراف.

ﺇِﻻَّ ﻫِﻴﻪْ : در اصل « ﺇِﻻَّ هِیَ » است، و«هاء» آخرش «هاء» سکته است که در آخر این کلمه آورده شده است، و معنای این کلمه می شود: بجز آن ، مگر همین دنیا ، بجز دنیا.

ﻭَﺍﻳْﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪِ : با همزه وصل است و به معنای «یمین الله» است که مبتدا است و خبرآن محذوف است که «قسمی» باشد، لذا معنایش می شود: به الله سوگند یاد می کنم، قسم به معبود به حق.

ﻟَﻘَﺪْ ﺗَﺮَﻛْﺘُﻜُﻢْ : هرآیینه من شما را رها کردم ، قطعا من شما را ترک کردم.

ﻋَﻠَﻰ ﻣِﺜْﻞِ ﺍﻟْﺒَﻴْﻀَﺎﺀِ : بردلهایی مانند سفیدی.

ﻟَﻴْﻠُﻬَﺎ ﻭَﻧَﻬَﺎﺭُﻫَﺎ : شب آن و روز آن.

ﺳَﻮَﺍﺀٌ ‏: برابراست، یکسان است.

 

ﺗﺮﺟﻤﻪ حدیث: ﺍﺑﻮﺩﺭﺩﺍﺀ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ‏( ﺭﻭﺯﯼ ‏) ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ‏(ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ خویش) ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ ‏(ﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ تشریف آوردند‏) ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻓﻘﯿﺮﯼ (با هم) ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺗﺮﺱ ﻣﯽ نموﺩﯾﻢ ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ؟ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺷﻤﺎ یکباره زیاد ریخته ﺧﻮﺍﻫﺪ شد ﺗﺎ بحدّی که ﻗﻠﺐ ﻫﯿﭻ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮐﺞ (و منحرف) ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ‏( دلها و قلبهایی‏) ﺭﻫﺎ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮ (ﻭﯾﮑﺴﺎﻥ) ﺍﺳﺖ.

ﺍﺑﻮﺩﺭﺩﺍﺀ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ‏( دلها و قلبهایی) ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﻔﯿﺪﯼ است و ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺭﻫﺎ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

 

 

مسائل و توضیحات مرتبط به متن حدیث:

 

ازاین حدیث مسائل و احکام زیربرگرفته و استنباط می شود:

 

۱ - درزمان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فقر زیاد بوده و اکثر یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فقیر و تنگدست بودند.

۲ - در باره مسائل اقتصادی بحث و گفتگو نمودن ایرادی ندارد.

۳ - ترس از فقر طبیعی است و در هر انسانی وجود دارد بهمین خاطربرخی از صحابه رضی الله عنه از فقر و تنگدستی هراس داشتند.

۴ - علاقه داشتن به ثروتمندی طبیعی است و در هر انسانی این علاقه وجود دارد، به همین خاطرصحابه رضی الله عنهم خواهان ثروت مند شدن بودند.

۵- دل داری دادن و امیدوارنمودن فقیران یکی ازروش های حکیمانه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است.

۶- برای تأکید مطلبی بشرطی که راست و درست باشد قسم خوردن ایرادی ندارد.

۷ - الله متعال «دست» دارند، زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در این حدیث فرمودند : « ﻭَﺍﻟَّﺬِﻱ ﻧَﻔْﺴِﻲ ﺑِﻴَﺪِﻩِ » یعنی سوگند به آنی که جانم در دست اوست.

ناگفته نماند که ما اهل سنت معتقدیم که الله متعال «دست» دارد ولی برای «دست» الله متعال هیچ کیفیتی را بیان نمی کنیم و بدون هیچ تشبیه، تعطیل، توجیح و مثال زدنی آن را همان گونه که مقصود الله متعال و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است قبول داریم ، عقیده اهل سنت در باره این صفت وتمام اسماء و صفات الله متعال این گونه است.

۸- روح وجان همه ما انسانها در «دست» الله متعال می باشد.

۹ - این پیشین گوئی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در طول تاریخ اتفاق افتاده است و در آینده نیز اتفاق خواهد افتاد ، ودر حقیقت یکی از عمده ترین چیزهای که باعث کجی دلها و انحراف اشخاص می گردد همین مال و ثروت است.

۱۰ - مال و ثروت اگر بدون ایمان و تقوا باشد باعث گمراهی و کج دل صاحبش می گردد.

۱۱- در قرآن مجید و احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عقاید، احکام و اخلاقیات اسلامی آنقدرواضح بیان شده است که درآنها هیچ شبهه و پوشیدگی وجود ندارد وهمانند روز سفید و روشنی است که شبی ندارد ، لذا اگر کسی در برخی از مسائل دینی دچار شک و تردید و شبهه ای می شود، این عیب در حقیقت از دین نیست بلکه این کوتاهی از درک و فهم آن فرد است که باید برای رفع آن دنبال چاره و راهکار باشد ، نه اینکه منکر آن حکم و مسأله اسلامی گردد.

۱۲- تأیید نمودن حرف کسی با سوگند در صورتی که حرف آن فرد راست و درست باشد ایرادی ندارد.

 

تحقیق و بررسی سند:

 

در سند این روایت (هشام بن عمار دمشقی رحمه الله) وجود دارد ایشان ازراویان صدوق می باشند که در پیری تلقین پذیر گشته است و(محمد بن عیسى بن قاسم بن سُمیع رحمه الله) وجود دارد که ایشان نیز ازراویان صدوقی می باشد که در نقل روایت دچار اشتباه می شده و در نقل روایات تدلیس می کرده و متهم به قدریه بودن شده است ، بخاطرهمین عیوباتی که در این دو راوی این حدیث وجود دارد این حدیث از درجه صحت سقوط نموده وشیخ ناصر الدین آلبانی و شیخ شعیب ارناووط رحمهما الله آن را حسن دانسته اند ولی ناگفته نماند که این حدیث شواهدی صحیحی از روایت های عرباض بن ساریه و عمروبن عوف و عقبه بن عامر و عوف بن مالک رضی الله عنهم که در مسند امام احمد بن حنبل آمده دارد، که باعث تقویت آن می گردند.

 

صحابی حدیث: راوی این حدیث ابودرداء عویمر بن مالک خزرجی انصاری رضی الله عنه می باشند، ایشان دوسال قبل از پایان خلافت عثمان رضی الله عنه وفات نمودند، ایشان را معاویه رضی الله عنه به دستور عمر فاروق رضی الله عنه در زمان خلافت خلیفه دوّم  قاضی شهر دمشق تعیین نموده بودند.

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس هفتم

 

حدیث ۴-  (این اثرصحیح است) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَیْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا زَکَرِیَّا بْنُ عَدِیٍّ، عَنِ ابْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوقَةَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: کَانَ ابْنُ عُمَرَ ‏« ﺇِﺫَﺍ ﺳَﻤِﻊَ ﻣِﻦْ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ ﺣَﺪِﻳﺜًﺎ ﻟَﻢْ ﻳَﻌْﺪُﻩُ، ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻘَﺼِّﺮْ ﺩُﻭﻧَﻪُ ‏».

 

لغات و جملات اثر:

 

ﺇِﺫَﺍ ﺳَﻤِﻊَ ﻣِﻦْ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ : آنگاه که از رسول الله صلی الله علیه (حدیثی را) می شنید.

ﺣَﺪِﻳﺜًﺎ : حدیثی ، سخنی ، کلامی.

ﻟَﻢْ ﻳَﻌْﺪُﻩُ: ازآن تجاوز نمی کرد، در عمل ، برآن اضافه نمی کرد.

ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻘَﺼِّﺮْ ﺩُﻭﻧَﻪُ : از آن کمی نمی کرد، در عمل به آن کوتاهی نمی کرد.


ﺗﺮﺟﻤﻪ اثر: ﺍﺑﻮﺟﻌﻔﺮ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : (عادت) ﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ براین ﺑﻮﺩ که چون ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿد نه (درعمل ،) برﺁﻥ گذر نموده (اضافی وافراط می کرد) ﻭ ﻧﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ (عمل به) آن کمی وکوتای نموده (تفریط) ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، (بلکه دقیقا بدون هیچ اضافه و کمی برآن عمل می نمود).

 

مسائل و توضیحات اثر:

 

۱ - ابن عمر رضی الله عنه فردی بسیارپابند به سنّت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بودند.

۲ - کوتاهی و تفریط در عمل به سنّت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عادت یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نبوده است.

۳ - افراط گری جزء عادت یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نبوده است.

۴ - دقیق و بدون افراط و تفریط به دین عمل نمودن خصلت یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است.

۵ - برای هر مسلمانی ضروری است که از یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم الگو گرفته و در عمل به سنّت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دچار افراط و تفریط نگردد.

6 - امام ابن ماجه رحمه الله این اثر را در این باب ذکر نموده تا این مطلب را بیان کند که هر یک از ما مسلمانان باید همانند ابن عمر رضی الله عنه پایبند دقیق به سنّت های و احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم باشیم که نه در دین چیزی را اضاف کنیم و نه هم کم، و دقیقا به هرآنچه از قرآن و سنّت صحیح به اثبات رسیده بدون هیچ افراط و تفریطی بدان جامه عمل بپوشانیم، زیرا افراط و تفریط و کم و زیاد نمودن در دین ممنوع و ناجایزبوده و باعث انحراف می گردد.

7- این روایت یک اثراست، و اثر در لغت به باقی مانده یک چیز گویند و در اصطلاح علماء و محدثین برای آن دو معنی بیان نموده اند:

1 - اثر هم معنی و مترادف حدیث است یعنی در اصطلاح به یک معنی می آیند، به همین خاطر دعاها و اذکاری که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده «ادعیه و اذکار مأثوره» می گویند.

2- اثر از نظر مفهوم اصطلاحی مغایر حدیث است، زیرا حدیث به گفتار، کردار ، تأییدات سکوتی و صفات اخلاقی و خِلقتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گفته می شود، ولی اثر به گفتار و یا کرداری گویند که به صحابه رضی الله عنهم و یا تابعین رحمهم الله نسبت داده شود، گفته می شود.

این اثرصحیح از تفردات ابن ماجه می باشد ودر سایرکتب ششگانه حدیثی نیامده است، در اینجا باید یک نکته مهم را متذکر شوم و آن اینکه برخی از علماء گفته اند که هر روایتی که از تفردات ابن ماجه باشد و در سایر کتب شش گانه حدیثی نیامده باشد آن روایت ضعیف است، این مطلب درست نیست زیرا این روایت و بسیاری از روایت های دیگری در ابن ماجه می آید که در سایر کتب شش گاه حدیثی همانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن نسائی، سنن ابی داود و جامع ترمذی نیامده ولی صحیح اند.

ناگفته نماند که مفهوم این روایت ابن ماجه با الفاظی متفاوت درمستدرک حاکم روایت شماره (6374) ، محمد بن سوقه رحمه الله از امام ابوجعفرباقررحمه الله اینگونه روایت نموده اند:

«لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَدِیثًا أَحْذَرَ أَنْ لَا یَزِیدَ فِیهِ وَلَا یُنْقِصَ مِنَ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا».

ترجمه : هیچ یک از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نبودند که چون حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بشنوند؛ نسبت به آن از ابن عمر رضی الله عنهما بیشتر (محتاط و) برحذر باشند تا در(عمل) به آن اضافه ننماید و یا اینکه (در عمل ) به آن کوتاهی وکمی نکند.


تحقیق و بررسی سند:

سند این اثر روای ضعیف ندارد و همه ثقه و مورد اعتمادند ولی نسبت به دو راوی برای بهتر شناختن آنها نیاز به توضیح دارد که بنده در باره آن دو راوی توضیح خواهم داد:

1 - (ابن مبارک رحمه الله) ایشان همان ابوعبدالرحمن عبدالله بن مبارک مروزی ؛ مجاهد، مصنّف، محدّث و فقیه خراسان می باشند، وی در سال (118) هجری قمری متولد شدند، و در سال (181) در محله (بِهیت)  در سن (63) سالگی؛ زمانی که از جهاد برمی گشتند وفات نمودند.

2 - (ابوجعفررحمه الله) ایشان همان محمّد بن علی معروف به امام باقر رحمه الله می باشند، پدر ایشان علی بن حسین زین العابدین رحمه الله و مادر ایشان ام عبدالله رحمها الله دختر حسن بن علی رضی الله عنه می باشند و پدر بزرگشان حسین بن علی رضی الله عنه نوه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می باشند، امام ابوجعفرمحمّد الباقر رحمه الله ، محدّث ثقه، از تابعین و فقهاء اهل مدینه بودند، ابن سعد رحمه الله گفته که امام باقر رحمه الله در سال (56) هجری قمری متولد ودر سال (118) هجری قمری به سن (73) سالگی وفات می نمایند.

صحابی حدیث: این اثر در باره عمل کِرد ابن عمر رضی الله عنه بیان شده است، ایشان ابوعبدالرّحمن عبدالله بن عمر بن الخطاب رضی الله عنه می باشند، پدر ایشان عمر فاروق رضی الله عنه پدر خانم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، خلیفه دوم مسلمین می باشد، و مادر ایشان زینب دختر مظعون جمحی رضی الله عنها بودند، و خواهر ایشان ام المؤمنین حفصه دختر عمر رضی الله عنها بودند، ایشان در سال سه بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در مکه مکرمه متولدشدند، زبیر بن بکار رحمه الله می فرمایند که عبدالله بن عمر رضی الله عنه در سن ده سالگی هجرت نمودند و در سن پانزده سالگی در جنگ خندق شرکت نموده، و در سال هفتاد و سه هجری وفات نمودند، بدین ترتیب ایشان هشتاد وسه سال عمر ایشان بوده است، ولی امام مالک رحمه الله گفته اند که ابن عمر رضی الله عنه هشتاد و شش سال عمر داشته اند.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره عبدالله بن عمر رضی الله عنه فرمودند: «إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ رَجُلٌ صَالِحٌ» یعنی: همانا عبدالله مرد نیکی است.

(صحیح بخاری، حدیث (3740)

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس ششم

 

3 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، وَوَکِیعٌ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَى اللَّهَ».


لغات و جملات حدیث:

ﻣَﻦْ ﺃَﻃَﺎﻋَﻨِﻲ: هرکس از من اطاعت نمود ، هرکس از من پیروی نمود.

ﻓَﻘَﺪْ ﺃَﻃَﺎﻉَ ﺍﻟﻠَّﻪَ : قطعا از الله (متعال) اطاعت نموده است ، یقینا از الله (متعال) پیروی نموده است.

ﻣَﻦْ ﻋَﺼَﺎﻧِﻲ : هرکس از من نافرمانی کرد.

ﻓَﻘَﺪْ ﻋَﺼَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪَ :  قطعا ازالله (متعال) نافرمانی نموده است.


ترجمه حدیث: ﺍﺑﻮﻫﺮﯾﺮﻩ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﻫﺮﮐﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ نمود ﺍﻭ قطعا ﺍﺯ ﺍﻟﻠﻪ (متعال) ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﯽ کرد ﺍﻭ قطعا ﺍﺯ ﺍﻟﻠﻪ (متعال) ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﯽ کرﺩﻩ ﺍﺳﺖ.


مسائل و توضیحات متن حدیث:

از این حدیث سه مسأله بسیارمهم برگرفته و استنباط می شود:

۱ - اطاعت و پیروی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در حقیقت اطاعت و پیروی از الله متعال است.

۲ - نافرمانی از دستورات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در حقیقت نافرمانی از دستورات الله متعال محسوب می شود.

3 - احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم همانند قرآن مجید حجت اند، و از نظرحجیّت هیچ فرقی در میان این دو نیست.

 آنچه در این حدیث صحیح آمده در قرآن مجید سوره نساء آیه (80) نیز آمده است: {مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا } یعنی: آنی که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اطاعت و پیروی می کند او قطعا از الله متعال پیروی نموده است، و آنی که (به دستورات تو ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) پشت گرداند ما ترا محافظ و نگهبان بر او نفرستادیم.

در پایان توضیحات متن حدیث باید گفت که این حدیث در خود سنن ابن ماجه روایت (2859) با الفاظی بیشتری این گونه تکرار شده است : 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:«مَنْ أَطَاعَنِی، فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِی، فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْإِمَامَ، فَقَدْ أَطَاعَنِی، وَمَنْ عَصَى الْإِمَامَ، فَقَدْ عَصَانِی».

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هرکس از من اطاعت و پیروی نمود (او در حقیقت) از الله (متعال) اطاعت و پیروی نموده است ، و هرکس از من نافرمانی کرد (او در حقیقت) از الله (متعال) نافرمانی کرده است ، و هرکس از(امیر، و) رهبری (که من تعیین نمودم) اطاعت و پیروی نمود ، (اودر حقیقت) از من اطاعت و پیروی نموده است، و هرکس از (امیر، و) رهبری(که من تعیین کردم) نافرمانی کرد (او در حقیقت) ازمن نافرمانی کرده است.

واین حدیث سنن ابن ماجه در صحیح بخاری روایت (7137) و صحیح مسلم در تکرار روایت (1835) با سند دیگری و الفاظ بیشتری این گونه آمده است:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:«مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ أَمِیرِی فَقَدْ أَطَاعَنِی، وَمَنْ عَصَى أَمِیرِی فَقَدْ عَصَانِی».

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هرکس از من اطاعت و پیروی نمود (او در حقیقت) از الله (متعال) اطاعت و پیروی نموده است ، و هرکس از من نافرمانی کرد (او در حقیقت) از الله (متعال) نافرمانی کرده است ، و هرکس ازامیری ،(که) من  (تعیین نمودم) اطاعت و پیروی نمود ، (اودر حقیقت) از من اطاعت و پیروی نموده است، و هرکس از امیری ، (که) من (تعیین کردم) نافرمانی کرد (او در حقیقت) ازمن نافرمانی کرده است.


تحقیق وبررسی سند:

در سند این حدیث ابومعاویه رحمه الله که همان محمد بن خازم تمیمى سعدى ضریر کوفى باشد؛ وجود دارد ایشان افکارمرجئه داشتند و درنقل روایات تدلیس می نمودند، وی ازحافظ ترین راویان ازاعمش رحمه الله می باشند ولی روایاتشان از سایر راویان خالی از اضطراب نیست، در این روایت وکیع رحمه الله که یک راوی ثقه است؛ متابع ایشان است و جناب اعمش رحمه الله که همان ابومحمد کوفی سلیمان بن مهران اسدی کاهلی رحمه الله باشد نیز در سند این روایت وجود دارد وایشان ازراویان مدلّس اند و در اینجا بصورت عنعنه این حدیث را روایت نموده است.

لذا این حدیث از نظرسندی ضعف دارد؛ ولی از نظرمتنی صحیح است و آن را استاد آلبانی و شیخ شعیب ارناووط رحمهماالله صحیح قرار داده اند زیرا همین حدیث را با همین الفاظ ولی با سند دیگری ازابوهریره رضی الله عنه درصحیح بخاری، صحیح مسلم و برخ دیگرکتب حدیثی روایت شده است.