۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تعریف مسلمان و منافق

تعریف مسلمان و منافق

 

قبل از اینکه از مخالف، و تحمل او، و دیدگاه اسلام در این باره، سخن به میان آورم، لازم می دانم معنای مسلمان و منافق را بیان کنم ، زیرا آنچه در این کتاب مد نظر ماست، بیان تحمّل ، و روش برخورد با مسلمانی است که با ما در برخی از مسائل اعتقادی، و یا فقهی و یا سیاسی اختلاف نظر دارد، لذا باید اول بدانیم که مسلمان کیست؟ تا روش برخورد با او را بدانیم و با او برابر با اصول شرعی برخورد نماییم، و اما اینکه باید در این بحث منافق را نیز بشناسیم، زیرا منافق اگر کفرش را مخفی بدارد و علنی نکند؛ در دنیا حکمش حکم یک مسلمان است؛ یعنی احکام دنیوی منافق همان احکام دنیوی مسلمان است ولی در آخرت بر او احکام کفار اجراء شده و به جهنم می رود، بهمین خاطر باید ما معنای منافق را نیز بدانیم، لذا در ذیل به بیان معنای مسلمان و مفهوم منافق خواهم پرداخت.


مسلمان به کسی گویند؛ که کلمه شهادتین را بر زبان آورده و در ظاهر و باطن به امور ایمانی یقین داشته و به اعمال اسلامی و دستورات شرع به حد توان عمل کند، و اگر کوتاهی در عمل به اعمال  اسلامی داشته باشد نقصی در ایمانش ایجاد شده ولی از اسلام بیرون نمی گردد.


و منافق به کسی گویند؛ که کلمه شهادتین را بر زبان آورده و در گفتار و کردارتظاهر به اسلام نموده و در قلب معتقد به آن نباشد.


حکم مسلمان و منافق در دنیا یکی است، یعنی اسلام هر دو را مسلمان می داند و احکام اسلامی را برهر دو اجراء می کند، اما اینکه منافق در دل اسلام را قبول ندارد، آن را به الله متعال و روز قیامت موکول می کند، و در قیامت منافق؛ حکم کافر را داشته و احکام یک کافر براو اجراء می شود، برای بهتر متوجه شدن این مطلب به احادیث صحیح زیر توجه نمایید:

1 - عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَقُولُوا لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَإِذَا قَالُوهَا، وَصَلَّوْا صَلاَتَنَا، وَاسْتَقْبَلُوا قِبْلَتَنَا، وَذَبَحُوا ذَبِیحَتَنَا، فَقَدْ حَرُمَتْ عَلَیْنَا دِمَاؤُهُمْ وَأَمْوَالُهُمْ، إِلَّا بِحَقِّهَا وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ».         (صحیح بخاری، حدیث: 392)

 

ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: (از جانب الله متعال) دستور داده شده ام تا با مردم (مشرک) بجنگم تا اینکه (مسلمان شده و) لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّه بگویند، و چون این کلمه را گفته (و مسلمان شدند) و نماز ما را خواندند و رو به قبله ما نمودند و (بروش) ذبح نمودن ما ذبیحه نمودند، قطعا (ریختن) خون آنها و (خوردن) اموال آنها برما حرام گشته است، بجز با حقی که به آنها تعلق می گیرد، و حساب (درونی و قلبی) آنها بر الله (متعال) است.

 

2 - عن عُمَر رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَقُولُوا: لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّی مَالَهُ وَنَفْسَهُ إِلَّا بِحَقِّهِ، وَ حِسَابُهُ عَلَى اللَّهِ.  (صحیح بخاری، حدیث: 1399)

 

ترجمه: عمر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: من (از جانب الله متعال) دستور داده شده ام تا با مردم (مشرک) بجنگم تا اینکه (مشرف به اسلام شده و) لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّه بگویند، لذا هرکس این (کلمه) را گفت (ومشرف به اسلام) شد قطعا او مالش و جانش را از من محفوظ نگه داشته مگر اینکه حقی (از حقوق اسلام) به آنها تعلق گیرد، و حساب (درونی و قلبی) او با الله (متعال) است.

3 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «أُقَاتِلُ النَّاسَ حَتَّى یَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَیُؤْمِنُوا بِی، وَبِمَا جِئْتُ بِهِ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ، عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ، وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللهِ».                                                 (صحیح مسلم، حدیث: 21)

 

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: من (با دستور الله) با مردم (مشرک) می جنگم تا اینکه گواهی دهند که بجز الله دیگر معبود به حقی وجود ندارد، و به من (محمد) و آنچه (از قرآن) آورده ام ایمان بیاورد، و چون (افراد) این کار را بکنند، خونهایشان و اموالشان را از من حفظ نموده اند، مگر اینکه حقی ازاسلام به آنها تعلق گیرد و حساب (درونی و قلبی) آنها با الله است.

 

4 - عَنْ جَابِرٍ وَ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَقُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، فَإِذَا قَالُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ، وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللهِ، ثُمَّ قَرَأَ: {إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُسَیْطِرٍ}.         (صحیح مسلم، حدیث: 21)

 

ترجمه: جابربن عبدالله و ابوهریره رضی الله عنهما فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به من (از جانب الله) دستور داده شده تا با مردم (مشرک) بجنگم تا اینکه (مسلمان شده و) بگویند: بجز الله دیگر معبود به حقی وجود ندارد، و چون این کار را بکنند، خونهایشان و اموالشان را از من حفظ نموده اند، مگر اینکه حقی ازاسلام به آنها تعلق گیرد و حساب (درونی و قلبی) آنها بر الله است، سپس فرمودند: همانا تو پند دهنده ای و برآنها مسلط نیستی.

 

5 - عَنْ أَبِی مَالِکٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: مَنْ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَکَفَرَ بِمَا یُعْبَدُ مَنْ دُونِ اللهِ، حَرُمَ مَالُهُ، وَدَمُهُ، وَحِسَابُهُ عَلَى اللهِ.                      (صحیح مسلم، حدیث: 23)

 

ترجمه: پدر ابومالک رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هرکس لَا إِلَهَ إِلَّا الله بگوید و به هر آنچه غیر از او عبادت می شود کفر ورزد، (خوردن) مالش و (ریختن) خونش (برما) حرام می گررد و حساب (درونی و قلبی) او با الله است.

 

6 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَیُقِیمُوا الصَّلاَةَ، وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ».  (صحیح البخاری، حدیث: 25)

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به من (از جانب الله متعال) دستور داده شده تا با مردم بجنگم  تا اینکه گواهی دهند که بجز الله دیگرمعبود به حقی نیست، و اینکه محمّد فرستاده الله است و (تا اینکه) نماز را برپا بدارند و زکات را پرداخت کنند، و چون این (کارها) را انجام دادند (آن وقت است که آنها) خونهایشان و اموالشان را بجز حق اسلام از من محفوظ نگه داشته اند، و حساب (درونی و قلبی) آنها بر الله (متعال) است.


آری آنچه از این احادیث صحیح مذکور؛ بوضوح مشخص می گردد، این است که اگر فردی کلمه شهادتین را بر زبان آورد، وبه اعمال مهم دینی عمل نمود او مسلمان محسوب شده و امور قلبی او ربطی به ما ندارد، و آن با الله متعال است، یعنی اگر فردی بظاهر ایمان آورده باشد، ولی در باطن منافق باشد، ما باید با او همانند یک مسلمان بر خورد کنیم، زیرا او از دیدگاه اسلامی، یک مسلمان محسوب می شود، واسلام در دنیا ظاهر او را نگاه می کند، و اما اینکه آیا او در باطن نیز مسلمان است و یا نه، اسلام به این در دنیا کاری ندارد، و آن را به الله متعال می سپارد، و الله متعال فردای قیامت با همانی که در باطن دارد، با او برخورد خواهد نمود، الله متعال در سوره نساء آیه (145) فرماید: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا. یعنی: همانا همانا منافقین در پایین ترین طبقه جهنم قرار خواهند گرفت و هر گز برای آنها مددگاری نخواهد یافت.

چرا در نماز در پایان سوره فاتحه «آمین» گفته می شود؟

پرسش: چرا در نماز در پایان سوره فاتحه «آمین» گفته می شود؟

 

پاسخ: از آنجایی که در آخر سوره فاتحه دعا است، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (5) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6) غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (7)»، یعنی: (یا الله) ما را به راه راست هدایت نما، راه کسانی که برآنها انعام نموده ای، نه (راه کسانی که) برآنها (از جانب تو) خشم گرفته شده است، و نه (راه) گمراهان.

 بهمین خاطر سنّت است که فرد بعد از پایان این سوره بگوید: «آمین» یعنی: یا الله دعای مرا قبول نما، و این دستور را رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ما داده اند، که بعد پایان رساندن این سوره آمین بگوییم، در این باره به این دو حدیث صحیحی که در ذیل آورده می شود؛ توجه نمایید:

 

1 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:إِذَا قَالَ الإِمَامُ: {غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ} [الفاتحة: 7] فَقُولُوا: آمِینَ، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ المَلاَئِکَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ.

(صحیح بخاری، حدیث: 782)

 

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که امام (و پیش نماز) {غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ} را خواند، (وآمین گفت)، شما نیز آمین بگویید، زیرا هرکس آمین گفتنش، با آمین گفتن فرشتگان برابری نماید، هرآنچه از گناهان که قبلا انجام داده بخشیده خواهد شد.

 

2 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا أَمَّنَ الإِمَامُ، فَأَمِّنُوا، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ تَأْمِینُهُ تَأْمِینَ المَلاَئِکَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ.                                               (صحیح بخاری، حدیث: 780)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که امام (و پیش نماز) آمین گفت، شما نیزآمین بگویید، زیرا هرکس آمین گفتنش، با آمین گفتن فرشتگان، برابری نماید، هرآنچه از گناهان که قبلا انجام داده بخشیده خواهد شد.

تحمل مخالف از دیدگاه قرآن و سنّت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

 

سخنی پیش از مطلب

 

 

بعد از حمد و ثنای بی پایان برالله متعال و درود سلام فراوان بر پیامبر بزرگوار اسلام و خاندان پاک و یاران وفادارش؛ باید گفت:


آنچه امروزه و از هر عصر و زمانی، بیشتر باعث ضعف مسلمانان شده است، اختلاف نظرهای است که مسلمانان در مسائل اعتقادی، فقهی و یا سیاسی با یکدیگر دارند، و نسبت به آنها یکدیگر را تحمل نمی کنند.


بنده می خواهم ان شاء الله تعالی و به توفیق الله تعالی و عونه، در این باره که آیا این عدم تحمل و درگیری مسلمانان با یکدیگر؛ که تا مرحله تکفیر، تفسیق و تبدیع پیش رفته و بدتر ازآن تا مرحله ریختن خون، و خوردن مال و ریختن آبروی یکدیگر به جلو رفته، و روز بروز هم شدید تر و وخیم تر می شود، آیا این طریقه و روش را، قرآن و سنّت و روش سلف صالح تأیید می کند؟ و یا برعکس آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم و گفتار و کردار سلف صالح با این روش مخالف است؟.

برای یافتن پاسخ درستی برای این سوال، توجه شما را به خواندن این کتاب جلب می کنم، بنده ان شاء الله تعالی در این کتاب، بعد از تعریف مسلمان و منافق و بیان حقوق مسلمانان بر یکدیگر، معنی و مفهوم مخالف را بیان نموده و سپس روش برخورد درست با مخالف را از دیدگاه آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم بررسی می نمایم و در پایان مثالهای متعددی از گرفتار و روش برخورد صحابه، تابعین و سایر سلف صالح با مخالفین را بیان خواهم نمود، امیدوارم که الله متعال بنده را توفیق دهد تا در این مسأله حق و حقیقت را بیان کنم، لذا خوانندگان گرامی اگر آنچه در این کتاب آمده حق بود، که از فضل و کرم و توفیق الله متعال بوده است ولی اگراشتباه غیر عمدی را مشاهده نمودید، این را بدانید که آن از بنده و شیطان است و الله و رسولش از آن بیزارند، و امیدوارم که الله متعال بنده را مورد عفو قرار داده و در این باره مرا به حق راهنمائی نماید، آمین یارب العالمین، در آخر از شما خوانندگان محترم عاجزانه درخواست می نمایم که بنده را از انتقادات مخلصانه و پیشنهادات دوستانه خویش محروم نفرمایید، اجرکم علی الله تعالی و جزاکم الله خیرا.


ارکان اسلام را بیان کنید؟

پرسش: ارکان اسلام را بیان کنید؟

 

پاسخ: اسلام داری پنج رکن می باشد:


1 - پذیرش توحید و ترک شرک و گفتن کلمه شهادتین.

2 - برپا داشتن نمازهای پنجگانه.

3 - پرداخت زکات.

4 - حج نمودن کعبه.

5 - روزه گرفتن ماه مبارک رمضان.


در این باره به دو الفاظ یک حدیث که در ذیل آورده می شود توجه نمایید:


1 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: بُنِیَ الإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَالحَجِّ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ.                                             (صحیح بخاری، حدیث: 8)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنهما فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اسلام برپنج (چیز) بنا شده است: (بر) گواهی دادن که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و قطعا محم فرستاده الله است، و (بر) برپائی نماز و پرداخت زکات و حج (بیت الله) و روزه رمضان.

 

2 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ، عَلَى أَنْ یُعْبَدَ اللهُ، وَیُکْفَرَ بِمَا دُونَهُ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَحَجِّ الْبَیْتِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ».           (صحیح مسلم، حدیث: 16)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اسلام برپنج (چیز) بنا شده است: بر اینکه الله عبادت شود و به غیر او کفر ورزیده شود، و (بر) برپائی نماز و پرداخت زکات و حج بیت الله و روزه رمضان.

حکم کسانی که کلیپ های خلاف شرع انتشار می دهند چیست؟

پرسش: حکم کسانی که لینک های اباحی گری و یا کلیپ های خلاف شرع در کانال ها و گروها انتشار می دهند چیست؟


پاسخ: پخش و نشر هر کلیپ و یا لینک و یا هرچیزدیگری که باعث انتشارفحشاء و کارهای خلاف شرع در میان جامعه و افراد شود، حرام است و انجام دهنده این کار از نظر شرعی مجرم و گنه کار است، و الله متعال او را در دنیا و آخرت گرفتار عذاب بسیار دردناکی خواهد نمود، الله متعال در سوره نور آیه (19) می فرمایند:


إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.

ترجمه: همانا کسانی که دوست می دارند که بی حیائی و فحشاء در میان مسلمانان شایع و پخش شود، برای آنها عذاب بسیار دردناکی در دنیا و آخرت است، و الله می داند و شما نمی دانید.

حکم و کفاره نذر چیست؟

پرسش : من برای کاری که انجام شده، به الله قول دادم، دو ماه روزه بگیرم، ولی هفت سال است گذشته هنوز نتوانستم بیشتر از پانزده روز، روزه بگیرم، حکم روزه های باقی مانده چه می شود؟ آیا روزه بگیرم یا نه؟


پاسخ: شما اگر توان روزه گرفتن دارید، پس باید روزه های باقی مانده را بگیرید، زیرا نذر کرده اید و باید انجام دهید، در این باره به حدیث زیرتوجه دهید:


عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ نَذَرَ أَنْ یُطِیعَ اللَّهَ فَلْیُطِعْهُ، وَمَنْ نَذَرَ أَنْ یَعْصِیَهُ فَلاَ یَعْصِهِ». (صحیح بخاری، حدیث: 6700)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس نذرنمود که از الله اطاعت کند پس باید اطاعت کند، و هرکس نذر نمود که نافرمانی الله را نماید پس نا فرمانی نکند.


ولی اگر واقعا بیمار دائمی هستید واصلا توان روزه گرفتن را ندارید در این صورت باید کفاره بدهید، در این باره به حدیث زیر توجه نمایید:


عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «کَفَّارَةُ النَّذْرِ کَفَّارَةُ الْیَمِینِ». (صحیح مسلم، حدیث: 1645)

ترجمه: عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: کّفاره نذر (همانند) کفّاره قسم است.


و کفّاره قسم در قرآن این گونه آمده است:

لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ. (سوره مائده، آیه: 89)

ترجمه: الله شما را نسبت به قسم های لغوتان مؤاخذه و گرفت نمی کند، ولیکن شما را مؤاخذه و گرفت می کند نسبت به قسم های که (از دل) بسته و خورده اید، (لذا اگر قسم تان را شکستید) پس کفّاره آن (این) است: ده مسکین را خوراک دهید از متوسط ترین غذایی که خانوادهایتان را می خورانید، ویا اینکه آن ده مسکین را لباس بپوشانید، و یا گردن (برده ای) را آزاد کنید، و کسی که (این سه چیز مذکور) را نیافت (و توان مالی نداشت) پس سه روز روزه بگیرد، این کفاره قسم هایتان می باشد، آنگاه که قسم خوردید (و قسمتان شکست) قسم هایتان را حفظ کنید، این گونه الله آیاتش را برایتان بیان می کند تا که شکرنمایید.

اگر مرد متأهلی عمل لواط انجام داد حکمش چیست؟

پرسش: اگر مرد متأهلی عمل لواط انجام داد حکمش چیست؟


پاسخ: عمل لواط همانند عمل زنا باید با گواهی شاهدان عادل و یا اعتراف فرد عاقل، بالغ و بدون اجبار و با اختیار، در حضور قاضی و دادگاه شرعی به اثبات برسد، و اگر با شرائط فوق به اثبات رسید، آنگاه قاضی حکم اعدام را برای این فرد باید صادر نماید، حالا خواه این فرد مجرد باشد و یا متأهل؛ فرقی ندارد، در این باره به حدیث صحیح زیر توجه دهید:


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ وَجَدْتُمُوهُ یَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، فَاقْتُلُوا الْفَاعِلَ، وَالْمَفْعُولَ بِهِ». (سنن ابی داود، حدیث: 4462)

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکسی را یافتید که عمل قوم لوط را انجام می دهد (و لواط می کند) پس فاعل و مفعول را بکشید.


ناگفته نماند که حدود همانند حد زنا، لواط ، قصاص و سایر حدودها و تعزیرات را حکومت اجراء می کند و اشخاص حق اجراء آنها را ندارند، نکته مهم دیگر این است؛ افرادی که مرتکب زنا و لواط و یا سایر گناهان می شوند، می توانند بدون اینکه به قاضی شرع رفته و اعتراف کنند، در تنهائی توبه کنند، امید است که الله متعال آنها را بیامرزد، در این باره به چهارآیه ای که در ذیل آورده می شود، توجه می فرماید:


وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ (135) أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ (136). (سوره آل عمران).

ترجمه: و کسانی که چون (گناه و) بی حیائی مرتکب شوند و یا (با ارتکاب گناهان) به خودشان ظلم نمایند، (وسپس) الله را یاد نموده و (از او) برای گناهانشان طلب آمرزش نموده اند، و چه کسی گناهان را بجز الله می آمرزد، و آنها برآنچه (از گناهان) انجام داده اند اصرار و پافشاری نکرد باشند، و در حالی که می دانند (آنها گناه اند)(135) اینها پاداشان بخششی از جانب پروردگارشان است و باغهای (بهشتی) که از زیرآنها رودخانه ها جاری است، آنها جاویدانه درآنها خواهند ماند و پاداش عمل کنند بهترین است (136).


قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53) (سوره زمر)

ترجمه: بگو ای بندگان من (ای) کسانی که بر خودتان (در ارتکاب گناهان) زیادی روی نموده اید، از رحمت الله ناامید نگردید (و توبه کنید) همانا الله، تمام گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و بی نهایت مهر ورز است.


إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا (48) (سوره نساء)

ترجمه: همانا الله نمی آمرزد اینکه به او شرک آورده شود، ولی (گناه) کوچکتر از این را برای هرکسی که بخواهد می آمرزد، و هرکسی که به الله شرک می ورزد، قطعا او گناه بسیار بزرگی را مرتکب شده است.


إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا (116) (سوره نساء)

ترجمه: همانا الله نمی آمرزد اینکه به او شرک آورده شود، ولی (گناه) کوچکتر از این را برای هرکسی که بخواهد می آمرزد، و هرکسی که به الله شرک می ورزد، قطعا او گمراهی بس دوری را مرتکب شده است.

آیا حقیقت دارد که عمر رضی الله عنه شیطان را به میخ کشیده است؟

پرسش: آیا حقیقت دارد که عمر رضی الله عنه شیطان را به میخ کشیده است؟


پاسخ: خیر این حقیقت ندارد، ولی آنچه حقیقت دارد این است که شیطان از عمر بن خطاب رضی الله عنه می ترسیده و به راهی که عمر رضی الله عنه می رفته او از آن راه نمی رفت، در این باره به دو حدیث صحیحی که در ذیل آورده می شود توجه نمایید:


1 - عَنْ سَعْدَ بْنَ أَبِی وَقَّاصٍ، قَالَ: اسْتَأْذَنَ عُمَرُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعِنْدَهُ نِسَاءٌ مِنْ قُرَیْشٍ یُکَلِّمْنَهُ وَیَسْتَکْثِرْنَهُ، عَالِیَةً أَصْوَاتُهُنَّ، فَلَمَّا اسْتَأْذَنَ عُمَرُ قُمْنَ یَبْتَدِرْنَ الحِجَابَ، فَأَذِنَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَضْحَکُ، فَقَالَ عُمَرُ: أَضْحَکَ اللَّهُ سِنَّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «عَجِبْتُ مِنْ هَؤُلاَءِ اللَّاتِی کُنَّ عِنْدِی، فَلَمَّا سَمِعْنَ صَوْتَکَ ابْتَدَرْنَ الحِجَابَ» قَالَ عُمَرُ: فَأَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کُنْتَ أَحَقَّ أَنْ یَهَبْنَ، ثُمَّ قَالَ: أَیْ عَدُوَّاتِ أَنْفُسِهِنَّ، أَتَهَبْنَنِی وَلاَ تَهَبْنَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟ قُلْنَ: نَعَمْ، أَنْتَ أَفَظُّ وَأَغْلَظُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، مَا لَقِیَکَ الشَّیْطَانُ قَطُّ سَالِکًا فَجًّا إِلَّا سَلَکَ فَجًّا غَیْرَ فَجِّکَ».                                     (صحیح بخاری، حدیث: 3294)

ترجمه: سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه فرمودند: عمراجازه ورود بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خواست (و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ایشان اجازه ورود دادند) و در حالی که زنانی از قریش (که همسرانش بودند) به نزد ایشان بودند و با ایشان سخن می گفتند و در خواست (مخارج و نفقه) بیشتر می کردند، و صداهایشان بلند بود، چون عمر(رضی الله عنه) در خواست ورود نمود آنها بلند شده وشتابزده پشت پرده و حجاب رفتند، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان اجازه ورود دادند و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می خندیدند، عمر (رضی الله عنه) فرمودند: ای رسول الله، الله (همیشه) دندانتان را باخنده باز و نمایان کند (و لب پرخنده داشته باشید، مگر چه شده که می خندید؟، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «من از این زنهایی که نزد من بودند تعجب نمودم، که چون صدای تو را شنیدند سریع پشت پرده و حجاب رفتند»، عمر(رضی الله عنه) گفت:  ای رسول الله شما حق دار تر هستید که اینها از شما بترسند، سپس (عمر رضی الله عنه خطاب به زنان) گفت: ای دشمنان خودتان، آیا من می ترسید و از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمی ترسید؟! زنان گفتند: بله، زیرا تو سخت گیرتر و خشن تر از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هستید، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (خطاب به عمر رضی الله عنه) فرمودند: سوگند به آنی که جانم در دست اوست، شیطان در راهی که تو برآن می روی با تو رو در رو نمی شود مگر اینکه برای رفتن راهی غیر از راه تو انتخاب می کند(و از ترس بر راه که تو می روی نمی رود).


 2 - عن بُرَیْدَةَ، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ جَاءَتْ جَارِیَةٌ سَوْدَاءُ، فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ نَذَرْتُ إِنْ رَدَّکَ اللَّهُ سَالِمًا أَنْ أَضْرِبَ بَیْنَ یَدَیْکَ بِالدُّفِّ وَأَتَغَنَّى، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنْ کُنْتِ نَذَرْتِ فَاضْرِبِی وَإِلَّا فَلَا». فَجَعَلَتْ تَضْرِبُ، فَدَخَلَ أَبُو بَکْرٍ وَهِیَ تَضْرِبُ، ثُمَّ دَخَلَ عَلِیٌّ وَهِیَ تَضْرِبُ، ثُمَّ دَخَلَ عُثْمَانُ وَهِیَ تَضْرِبُ، ثُمَّ دَخَلَ عُمَرُ فَأَلْقَتِ الدُّفَّ تَحْتَ اسْتِهَا، ثُمَّ قَعَدَتْ عَلَیْهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیَخَافُ مِنْکَ یَا عُمَرُ، إِنِّی کُنْتُ جَالِسًا وَهِیَ تَضْرِبُ فَدَخَلَ أَبُو بَکْرٍ وَهِیَ تَضْرِبُ، ثُمَّ دَخَلَ عَلِیٌّ وَهِیَ تَضْرِبُ، ثُمَّ دَخَلَ عُثْمَانُ وَهِیَ تَضْرِبُ، فَلَمَّا دَخَلْتَ أَنْتَ یَا عُمَرُ أَلْقَتِ الدُّفَّ».

(جامع ترمذی، حدیث: 3690)

ترجمه: بریده رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در برخی از جنگها و جهادهایش رفته بودند، و چون باز گشتند، یک دختر سیاهی به نزد ایشان آمد و گفت:  ای رسول الله همانا من نذر کردم که اگر الله شما را (از این جنگ) سالم برگرداند من در جلوی شما دایر(و دف) بزنم و شعر بخوانم، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به او گفت: اگر نذر کردی پس (دایر و دف) بزن ورنه، نه. (آن دختر) شروع کرد به (دف و دایره) زدن، ابوبکر (رضی الله عنه) وارد خانه شد و آن (دختر، دف و دایره) می زد، سپس علی (رضی الله عنه) وارد شد و در حالی که او (دف) می زد، سپس عثمان (رضی الله عنه) داخل شد و در حالی که او (دایره) می زد، سپس عمر (رضی الله عنه) داخل شد او دایره را زیر بادسنش انداخته و سپس بر آن نشست، (آنگاه) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (خطاب به عمر رضی الله عنه) فرمودند: همانا ای عمر شیطان از تو می ترسد، من نشسته بودم که این دختر (دف) می زد ، بعد ابوبکر داخل شد و در حالی او (دایره) می زد و سپس علی داخل شد و در حالی که او (دایره) می زد و سپس عثمان داخل شد و در حالی که او(دایره) می زد و آنگاه که تو داخل شدی او دایره را انداخت.

وظیفه یک مسلمان در زمان فتنه ها چیست؟

پرسش: وظیفه یک مسلمان در زمان فتنه ها چیست؟


پاسخ: یک مسلمان وظیفه دارد که در زمان فتنه ها یکی از این دو کار را انجام دهد:


1- اگر توان اصلاح و خاموش نمودن آن فتنه را دارد، پس این کار را انجام دهد، زیرا امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح بین الناس از واجبات شرعی است در این باره به این حدیث توجه نمایید:

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ، فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ». (صحیح مسلم، حدیث: 49)

ترجمه: ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هرکس از شما کار خلاف شرعی را دید پس باید آن را با دستش تغییر دهد، و اگر نتوانست پس آن را با زبانش، و اگر نتوانست پس با دلش، و این ضعیف ترین (درجه) ایمان است.


2 - اگر توان اصلاح و خاموش نمودن آن فتنه را ندارد، پس خودش را از فتنه بدور بدارد، در این باره به احادیث زیر توجه نمایید:


1 - عَنْ شَقِیقٍ، قَالَ: کُنْتُ مَعَ عَبْدِ اللَّهِ، وَأَبِی مُوسَى، فَقَالاَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ لَأَیَّامًا، یَنْزِلُ فِیهَا الجَهْلُ، وَیُرْفَعُ فِیهَا العِلْمُ، وَیَکْثُرُ فِیهَا الهَرْجُ» وَالهَرْجُ: القَتْلُ. (صحیح بخاری، حدیث: 7062)

ترجمه: شقیق رحمه الله فرمودند: من بهمراه عبدالله و ابوموسی رضی الله عنهما بودم (هر دو) فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا پیش از قیامت روزهایی خواهد آمد که در آنها جهل و نادانی فرود خواهد آمد و در آن دوران علم برداشته خواهد شد و در آن ایّام هرج زیاد خواهد گشت، و هرج همان کشت و کشتار است.


2 - عَنِ الزُّبَیْرِ بْنِ عَدِیٍّ، قَالَ: أَتَیْنَا أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ، فَشَکَوْنَا إِلَیْهِ مَا نَلْقَى مِنَ الحَجَّاجِ، فَقَالَ: «اصْبِرُوا، فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ إِلَّا الَّذِی بَعْدَهُ شَرٌّ مِنْهُ، حَتَّى تَلْقَوْا رَبَّکُمْ» سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِیِّکُمْ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. (صحیح بخاری، حدیث: 7068)

ترجمه: زبیر بن عدی رحمه الله فرمودند: ما به نزد انس بن مالک رضی الله عنه آمدیم و ازآنچه از حجاج بن یوسف ثقفی (ظلم و بی عدالتی) می دیدیم، شکایت نمودیم، ایشان فرمودند: صبر کنید، همانا برشما زمانی نمی آید مگر اینکه، زمان بعد از آن، بدتر از گذشته خواهد بود، (واین ادامه دارد) تا (دنیا به پایان رسد، و شما) با پروردگارتان ملاقات و دیدار نمایید، من این مطلب را از پیامبرتان صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام.


3 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «سَتَکُونُ فِتَنٌ، القَاعِدُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ القَائِمِ، وَالقَائِمُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ المَاشِی، وَالمَاشِی فِیهَا خَیْرٌ مِنَ السَّاعِی، مَنْ تَشَرَّفَ لَهَا تَسْتَشْرِفْهُ، فَمَنْ وَجَدَ مِنْهَا مَلْجَأً، أَوْ مَعَاذًا، فَلْیَعُذْ بِهِ». (صحیح بخاری، حدیث: 7081)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: فتن هایی خواهد آمد، نشسته در آنها از ایستاده بهتر است، و ایستاده در آنها از کسی که پیاده بسوی آنها می رود بهتر است، و کسی که پیاده بسوی آنها می رود از کسی که بسوی آنها بسرعت می رود بهتر است، هرکس بسوی آنها سرک بکشد، آنها اورا بسوی خود حواخند کشاند، پس هرکس در زمان این فتنه ها پناگاه و محل نجاتی یافت پس به آن پناه ببرد (و خود را نجات دهد).


4 - عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «یُوشِکُ أَنْ یَکُونَ خَیْرَ مَالِ المُسْلِمِ غَنَمٌ یَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الجِبَالِ وَمَوَاقِعَ القَطْرِ، یَفِرُّ بِدِینِهِ مِنَ الفِتَنِ». (صحیح بخاری، حدیث: 7088)

ترجمه: ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: عنقریب زمانی فرا خواهد رسید که بهترین مال مسلمان گوسفندانی خواهد بود که آنها را بر قله های کوها و محل نزول بارانها دنبال می کند، (و) با (این طریق، برای حفظ) دینش از فتنه ها فرار می کند.


5 - عَنْ عُدَیْسَةَ بِنْتِ أُهْبَانَ بْنِ صَیْفِیٍّ الغِفَارِیِّ، قَالَتْ: جَاءَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَبِی فَدَعَاهُ إِلَى الخُرُوجِ مَعَهُ، فَقَالَ لَهُ أَبِی: «إِنَّ خَلِیلِی وَابْنَ عَمِّکَ عَهِدَ إِلَیَّ إِذَا اخْتَلَفَ النَّاسُ أَنْ أَتَّخِذَ سَیْفًا مِنْ خَشَبٍ» فَقَدْ اتَّخَذْتُهُ، فَإِنْ شِئْتَ خَرَجْتُ بِهِ مَعَکَ قَالَتْ: فَتَرَکَهُ.(جامع ترمذی، حدیث: 2203)

ترجمه: عدیسه دختر اهبان غفاری رضی الله عنها فرمودند: علی بن ابی طالب رضی الله عنه به نزد پدرم آمده و او را دعوت داد تا همراه او بیرون شود (و به جنگ با مخالفین برود) پدرم به او گفت: همانا دوست ویژه من و پسر عموی تو (محمّد صلی الله علیه و آله وسلم) به من توصیه نموده که آنگاه که مردم با هم اختلاف نمودند (و درگیرشدند) من (برای خودم) شمشیری از چوب بگیرم، من آن را گرفته (و درست نمودم)، اگر می خواهی با آن بهمراهت بیرون می شوم، (عدیسه) فرمودند: (علی رضی الله عنه، پدرم را) رها کرد (ورفت).


6 - عَنْ بُسْرِ بْنِ سَعِیدٍ، أَنَّ سَعْدَ بْنَ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ عِنْدَ فِتْنَةِ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ: أَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّهَا سَتَکُونُ فِتْنَةٌ القَاعِدُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ القَائِمِ، وَالقَائِمُ خَیْرٌ مِنَ المَاشِی، وَالمَاشِی خَیْرٌ مِنَ السَّاعِی» قَالَ: أَفَرَأَیْتَ إِنْ دَخَلَ عَلَیَّ بَیْتِی وَبَسَطَ یَدَهُ إِلَیَّ لِیَقْتُلَنِی؟ قَالَ: «کُنْ کَابْنِ آدَمَ». (جامع ترمذی، حدیث: 2194)

ترجمه: بسربن سعید رحمه الله روایت نمودند که سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه در زمان فتنه ای که در زمان عثمان رضی الله عنه اتفاق افتاد (و باعث شهادت عثمان رضی الله عنه شد) گفتند: من گواهی می دهم که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا فتنه ای خواهد آمد، که نشسته در آن از ایستاده بهتر است، و ایستاده در آنها از کسی که پیاده بسوی آنها می رود بهتر است، و کسی که پیاده بسوی آنها می رود از کسی که بسوی آنها بسرعت می رود بهتر است، (فردی) گفت: شما به من بگویید که (اگرکسی در زمان فتنه) در خانه من، بر من وارد شد و دستش را بسوی من دراز کرد؛ تا مرا بکشد (در آن وقت چه کنم؟، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: همانند فرزند آدم باش (که مظلومانه کشته شد) .

آیا خوردن مال مسلمانی که شرک می کند حلال است؟

پرسش: آیا خوردن مال مسلمانی که  شرک می کند حلال است و آیا پول اضافه تر از او گرفتن حق الناس محسوب می شود و آیا بر سر او کلاه گذاشتن گناه است و درآخرت باید جواب پس داد؟


پاسخ: آنچه از محتوای این پرسش فهمیده می شود این است که سوال کننده تصور می کند که اگر مسلمانی مرتکب عمل شرکی شود او مشرک گشته لذا حالا خوردن مال او مباح و مجاز است، و در حالی که این گونه نیست؛ لذا برای بهتر واضح شدن این جریان باید سه نکته بیان شود:


1 - مسلمان گرچه عمل شرکی و کفری را مرتکب شود با این وجود نباید او را مشرک و کافر خواندن، زیرا احتمال وجود موانع تکفیر و عدم وجود شرائط کفر در او هست؛ در این باره به احادیث صحیح زیر توجه نمایید:


عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «لاَ یَرْمِی رَجُلٌ رَجُلًا بِالفُسُوقِ، وَلاَ یَرْمِیهِ بِالکُفْرِ، إِلَّا ارْتَدَّتْ عَلَیْهِ، إِنْ لَمْ یَکُنْ صَاحِبُهُ کَذَلِکَ». (صحیح بخاری، حدیث: 6045)

ترجمه: ابوذر رضی الله عنه روایت نمودند که ایشان از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدند که می فرمایند: فردی فردی را متهم به فسق نمی کند و نه او را متهم به کفر می کند مگر اینکه بر خودش بر می گردد در صورتی که آن کسی را که بدان متهم نموده آن گونه نباشد.


عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَیُّمَا رَجُلٍ قَالَ لِأَخِیهِ یَا کَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا». (صحیح بخاری، حدیث: 6104)

ترجمه: عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر فردی که به برادر(دینی) خویش بگویید: ای کافر ، قطعا کفر به یکی از آن دو باز گشته است (یعنی اگر واقعا آن فرد کافر باشد که هیچ و رنه کفر به گوینده باز می گردد).


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ یَا کَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا». (صحیح بخاری، حدیث: 6103)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که فرد به برادر(دینی) خویش بگویید: ای کافر ، قطعا کفر به یکی از آن دو باز گشته است (یعنی اگر واقعا آن فرد کافر باشد که هیچ و رنه کفر به گوینده باز می گردد).


عَنْ ثَابِتِ بْنِ الضَّحَّاکِ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «... مَنْ رَمَى مُؤْمِنًا بِکُفْرٍ فَهُوَ کَقَتْلِهِ». (صحیح بخاری، حدیث: 6105)

ترجمه: ثابت بن ضحاک رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ... هرکس مؤمنی را متهم به کفر نماید (این کار او؛ از نظر گناه همانند) کشتن اوست.


2 - مسلمانی اگر شرکی را مرتکب می شود حتما عذری مانند، جهل، شبهه، تأویل و... دارد که باید آن عذرهایش برطرف شوند تا او از آن عمل شرکی دست بردارد، و این نکته مهم را باید دانست که مطلق انجام عمل شرکی مسلمانی را مشرک نمی گرداند، زیرا زمانی فرد مشرک می گردد که تمام شروط مشرک گشتن در او یافت شده و هیچ مانعی از موانع کفر در او یافت نشود، که این در حق یک فردی که بطور واقعی ادعای اسلام را دارد محال است، زیرا هیچ فردی که بطور واقعی مدعی اسلام است هرگز بنا بر عناد گرفتار شرک نمی گردد، لذا هرگاه مسلمانی را دیدیم که گرفتار شرکی شده است، ما آن عمل را شرک دانسته، ولی آن برادر مسلمان ما را مشرک ندانیم؛ زیرا حتما برای او عذری از اعذار شرعی از قبیل، جهل، شبهه، تأویل، تقلید از عالم و... وجود دارد، لذا او مسلمان محسوب می شود.


3 - در این شکی نیست که مال مسلمان را به ناحق خوردن حرام است و حق الناس محسوب شده و فردای قیامت باید جواب پس داد، در این باره به این سه حدیث صحیحی که در ذیل آورده می شوند توجه نمایید:


1 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:«... کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ». (صحیح مسلم، حدیث: 2564)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند: ... تمام مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است، (ریختن) خونش، و (خوردن) مالش، و (ریختن) آبرویش.


2 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «... إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْکُمْ دِمَاءَکُمْ، وَأَمْوَالَکُمْ، وَأَعْرَاضَکُمْ کَحُرْمَةِ یَوْمِکُمْ هَذَا، فِی شَهْرِکُمْ هَذَا، فِی بَلَدِکُمْ هَذَا » (صحیح بخاری، حدیث: 1742)

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنهما فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:... همانا الله (متعال) بر شما حرام قرار داده است (رختن) خونهایتان، و(خوردن) اموالتان، و (ریختن) آبرهایتان، همانند (اینکه حرام قرار داده) حرمت شکنی این روزتان (دهم ذوالحجه) در این ماه تان (ذوالحجه) در این شهرتان (مکه مکرمه).


3- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ کَانَتْ لَهُ مَظْلَمَةٌ لِأَخِیهِ مِنْ عِرْضِهِ أَوْ شَیْءٍ، فَلْیَتَحَلَّلْهُ مِنْهُ الیَوْمَ، قَبْلَ أَنْ لاَ یَکُونَ دِینَارٌ وَلاَ دِرْهَمٌ، إِنْ کَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقَدْرِ مَظْلَمَتِهِ، وَإِنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سَیِّئَاتِ صَاحِبِهِ فَحُمِلَ عَلَیْهِ». (صحیح بخاری، حدیث: 2449)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هرکس نسبت به آبرو یا چیز دیگری نسبت به برادر (و یا خواهردینی) خویش، مرتکب ظلمی شده است، امروز(در این دنیا) باید که از او حلالی بطلبد (و حقش را اداء کند)، پیش از اینکه روزی فرا رسد که در آنجا (پول و) سکه طلا و سکه نقره ای نیست، اگر برای این (ظالم) عمل نیکی باشد به اندازه همان ظلمش از اعمال نیک او گرفته شده و به مظلوم داده خواهد شد، و اگرفرد (ظالم) نیکی هایی نداشته باشد از گناهان آن یارش (که در دنیا به او ظلم نموده) گرفته شده و بر دوش او انداخته خواهد شد.

سنّت هاى قبل و بعد نمازهاى فرض را توضیح دهید؟

پرسش: سنّت هاى قبل و بعد نمازهاى فرض را کاملا توضیح دهید؟

 

پاسخ: سنّت هاى قبل و بعد نمازهاى فرض از قرار زیرا می باشند:

1 - قبل از نماز فرض صبح، دو رکعت.

2 - قبل از فرض ظهر، چهار رکعت و یا دو رکعت.

3 - بعد از فرض ظهر، دو رکعت.

4 - پیش از نماز جمعه و قبل از شروع خطبه به اندازه دلخواه و بعد از شروع خطبه برای کسی که آنگاه وارد مسجد می شود، فقط دو رکعت.

5 - بعد از نماز جمعه، چهار رکعت و یا دو رکعت.

6 - قبل از عصر، چهار رکعت.

7- قبل از مغرب، دو رکعت.

8 - بعد از مغرب، دو رکعت.

9 - بعد از عشاء، دو رکعت.

برای دانستن این سنّت ها به احادیث زیر توجه نمایید:


1 - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی قَبْلَ الظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَبَعْدَهَا رَکْعَتَیْنِ، وَبَعْدَ المَغْرِبِ رَکْعَتَیْنِ فِی بَیْتِهِ، وَبَعْدَ العِشَاءِ رَکْعَتَیْنِ، وَکَانَ لاَ یُصَلِّی بَعْدَ الجُمُعَةِ حَتَّى یَنْصَرِفَ، فَیُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ». (صحیح بخاری، حدیث: 937)

ترجمه: عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت نمودند: همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قبل از ظهردو رکعت، و بعد از آن دو رکعت، و بعد از مغرب دو رکعت در خانه اش، و بعد از عشاء دو رکعت نماز می خوانند، و بعد از(نماز) جمعه، نماز نمی خواندند تا اینکه به خانه شان می رفتند و(آنجا) دورکعت نماز می خواندند.


2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُکُمُ الْجُمُعَةَ فَلْیُصَلِّ بَعْدَهَا أَرْبَعًا». (صحیح مسلم، حدیث: 881)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یک از شما (نماز) جمعه را خواند پس باید که بعد از آن چهار رکعت بخواند.


3- عَنْ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً صَلَّى قَبْلَ العَصْرِ أَرْبَعًا». (حدیث حسن، جامع ترمذی، حدیث: 430)

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله به شخصی رحم نماید که قبل از (نماز) عصر چهار رکعت بخواند.


4- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ لاَ یَدَعُ أَرْبَعًا قَبْلَ الظُّهْرِ، وَرَکْعَتَیْنِ قَبْلَ الغَدَاةِ». (صحیح بخاری، حدیث: 1182)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (خواندن) چهار رکعت (سنّت) قبل از (فرض) ظهر و دو رکعت (سنّت) قبل از (فرض) صبح را رها نمی کردند.


5- عَن عَبْد اللَّهِ المُزَنِیّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «صَلُّوا قَبْلَ صَلاَةِ المَغْرِبِ»، قَالَ: «فِی الثَّالِثَةِ لِمَنْ شَاءَ کَرَاهِیَةَ أَنْ یَتَّخِذَهَا النَّاسُ سُنَّةً». (صحیح بخاری، حدیث: 1183)

ترجمه: عبدالله مزنی رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (سه بار) فرمودند: قبل ازنماز(فرض) مغرب ، نمازبخوانید، و در باره سوم فرمودند: این برای هرکسی است که می خواهد، (عبدالله می فرماید، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آخر فرمودند: این برای هرکسی است که می خواهد) بنا برناپسندی این بود که مبادا مردم آن را یک روش و طریقه الزامی بدانند.


6- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: جَاءَ سُلَیْکٌ الْغَطَفَانِیُّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَرَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ، فَجَلَسَ، فَقَالَ لَهُ: «یَا سُلَیْکُ قُمْ فَارْکَعْ رَکْعَتَیْنِ، وَتَجَوَّزْ فِیهِمَا» ثُمَّ قَالَ: «إِذَا جَاءَ أَحَدُکُمْ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَالْإِمَامُ یَخْطُبُ، فَلْیَرْکَعْ رَکْعَتَیْنِ، وَلْیَتَجَوَّزْ فِیهِمَا». (صحیح مسلم، حدیث: 875)

ترجمه: جابربن عبدالله رضی الله عنه فرمودند: سُلیک غطفانی روز جمعه وارد (مسجد) شد و (بدون اینکه نمازی بخواند) نشست و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خطبه ایراد می فرمودند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) خطاب به او فرمودند: ای سُلیک، بلند شو دو رکعت (نماز) بخواند، و آن دو را بصورت مختصر اداء کن و سپس فرمودند: هرگاه یکی از شما روز جمعه وارد (مسجد) شد و امام داشت خطبه می داد، پس دو رکعت بخواند و در آن دو اختصار نماید.

 

7- عَنْ سَلْمَانَ الفَارِسِیِّ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لاَ یَغْتَسِلُ رَجُلٌ یَوْمَ الجُمُعَةِ، وَیَتَطَهَّرُ مَا اسْتَطَاعَ مِنْ طُهْرٍ، وَیَدَّهِنُ مِنْ دُهْنِهِ، أَوْ یَمَسُّ مِنْ طِیبِ بَیْتِهِ، ثُمَّ یَخْرُجُ فَلاَ یُفَرِّقُ بَیْنَ اثْنَیْنِ، ثُمَّ یُصَلِّی مَا کُتِبَ لَهُ، ثُمَّ یُنْصِتُ إِذَا تَکَلَّمَ الإِمَامُ، إِلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الجُمُعَةِ الأُخْرَى». (صحیح بخاری، حدیث: 883)

ترجمه: سلمان فارسی رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مردی روز جمعه غسل نمی کند، وخودش را آن قدر که تواند دارد پاک نمی کند و از روغنش روغن نمی زند و یا از عطر خانه اش عطرنمی زند، که سپس از خانه بیرون شود و در میان دو نفر جدائی نیفکند، سپس آنچه در تقدیرش نوشته شده باشد نماز بخواند، سپس آنگاه که امام شروع به خطبه و سخن گفتن نمود سکوت کند، مگر اینکه (گناهانش) از این جمعه تا جمعه دیگر بخشیده می شود.