۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

راه وروش اصلی این است

 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۲۰)


راه وروش اصلی این است

 

در اینجا و در پایان بنده برای یکی از داعیان مطلبی را می گویم: که امیدوارم که او و پیروانش بدان ملتزم گشته و آن را اجرائی ومحقق سازند، و آن این که : ( أقیموا دولة الإسلام فی قلوبکم تقم لکم على أرضکم ) یعنی : دولت اسلام را در دلهایتان برپا دارید بر سرزمینتان برپا خواهد شد).

 

زیرا یک مسلمان زمانی که عقیده اش را بر منوال کتاب الله وسنّت تصحیح نماید در این شک نیست که عبادتش، اخلاقش و روشش ....و تمام امورش اصلاح خواهد گشت.

ولیکن (چه کنم که) متأسفانه به این سخن پاک، این نوع افراد (تکفیری) عمل نمی کند و همیشه فریاد بر پائی دولت اسلامی را سر می دهند....ولی بدون اینکه به هیچ نتیجه ای برسند، والله سخن شاعر در حق آنان درست می آید:

 ترجو النجاة ولم تسلک مسالکها ****إن السفینة لا تجری على الیبس.

ترجمه : تو بامید نجاتی و نروی بر راهش ..... کشتی نرود بر خشکی وبماند در جایش.

شاید در آنچه من ذکر نموده ام برای هر منصفی قانع کننده باشد و برای هر متکلف و خشنی پایانی باشد.

 

الله کمک کننده است.



پایان ترجمه کتاب «فتنه تکفیر» استادآلبانی رحمه الله

 

دو اصل مهم


 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۹)


دو اصل مهم

 

لذا (امروزه) بر داعیان (دین) واجب و ضروری است که از تصفیه و پاکسازی اسلام از هر آنچه در آن داخل شده است شروع کنند (و قبل از هر چیز اسلام را از بدعتها و خرافات تصفیه و پاکسازی نموده و اسلام خالص را برای مردم بیان و عرضه نمایند).

 

این همان اصل اول: تصفیه و پاکسازی (اسلام از بدعات و خرافات) می باشد.

 

و اما اصل دوم: این است که تربیت جوان مسلمان تازه رشد بر اساس این اسلام تصفیه و پاکسازی شده (از بدعات و خرافت) صورت گرفته و همراه گردد.

 

ومااگر واقعیت جماعت های اسلامی موجود و افکار و تلاشهایشان  را حدودا ازیک قرن  (پیش تا به حال) بررسی نماییم به این نتیجه خواهیم رسید که بسیاری از این جماعتها با وجود تمام این داد و بی دادها و این سر و صداهایی که سرمی دهند نه فایده ای چشم گیر و قابل عرضی دیده شده و نه هم به مسلمانان یک فایده ای (آنچنانی) رسانده اند با وجودی که آنها خواهان حکومت اسلامی اند ولی(همین تکفیر آنها که) بنا بر همین دلیل سست و واهی وبدون اینکه چیزی را هم بدست آورند ، باعث ریختن خونهای بسیاری از بی گناهان شده است.

ما مدام از این (تکفیری ها) علاوه از این تلاشهای شکست خورده مکرر و مخالف با شریعت آنها؛ عقائد مخالف با کتاب الله و سنّت واعمال منافی با کتاب الله وسنّت را نیز از آنها می شنویم و(مشاهده می کنیم).

راه و روش درست چیست؟

 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۸)


راه و روش درست چیست؟

 

(شاید کسی بپرسد) روش (درست) چیست؟ و راه (و چاره واقعی) چیست؟

(آری) در این هیچ شک و تردیدی نیست که راه درست آن است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر منوال آن می رفته و یارانش در هرسخنرانی از او یاد می کنند: [وَخَیْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ] یعنی : بهترین راه و روش؛ راه و روش محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است .

 

لذا برتمام مسلمانان بالأخص کسانی که تلاش دارند که حکومت اسلامی را (بر این کره خاکی) بازگردانده و برپا کنند، ضروری است که از جائی شروع کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شروع نموده اند، وآن چیزی است که ما در دو سخن کوتاه و مختصر بیان می کنم: (پاکسازی و تربیت).

 

و این سخن ما بنا برحقایق ثابت و پا برجائی است که ما آنها را می دانیم ولی این (تکفیری ها) از آنان سخنان بی خبر اند و یا اینکه خود را به بی خبری می زنند، (آری) این غالیان وتند روانی که کاری بجز اعلان تکفیر حکام (مسلمین) ندارند و سپس بعد از آن هیچ (کارقابل عرضی را انجام نمی دهند).

 

و همیشه تکفیر حکام را اعلان نموده و سپس بجز فتنه ها و رنجها هیچ کار مهم و قابل عرض دیگری از آنها بروز نمی کند (همانند) آنچه که در این سالهای اخیر بر دستان اینها فتنه حرم مکی تا فتنه مصر و قتل انور سادات اتفاق افتاده است.

و اخیرا در سوریه و سپس الآن در مصر و الجزائر هدف هر یک از آنها ریختن خون مسلمانان بی گناه است که به سبب این فتنه ها و بلاها و بسیاری از این سختی ها و خواریها اتفاق می افتد و تمام این کارها بنا بر مخالفت این تکفیری ها با بسیاری از نصوص کتاب الله و سنّت می باشد ، و مهم ترین آنها این گفته الله متعال است: { لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا }  ( 21 : احزاب )

ترجمه : همانا رسول الله الگوی نیکی است برای کسی که امیدوار به الله و روز قیامت است و الله را زیاد یاد می کند.

اگر ما واقعا نه تنها با ادعای بدون عمل؛ می خواهیم دستور الله را در زمین برپا و اجرا نماییم آیا باید با تکفیر حکام شروع کنیم و در حالی که ما توان رودرروئی با آنها را نداریم چه برسد به درگیری و جنگ با آنها؟ ویا اینکه برما واجب است که از چیزی شروع نماییم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با آن (کاربرپایی حکومت اسلامی را ) شروع نموده اند؟

 

در این شک و تردیدی نیست که جواب (درست) این است: که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بهترین الگواست ولی باید دانست که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم باچه شروع نموده اند؟

 این به نزد هر کسی که بوی علم به مشامش اورسیده است یقینی است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دعوتش  را در میان افرادی شروع نموده که گمان می نموده که در آنها استعدادی برای پذیرش و قبولیت حق وجود دارد سپس افرادی از یارانش دعوتش را اجابت نموده و پذیرفتند همانگونه که در سیرت نبوی مشهور و معروف است. سپس بعد از آن مسلمانان در مکه گرفتار شنکجه و سختی شده اند و سپس بعد از آن دستور به هجرت اولی و دومی آمد تا اینکه الله عزوجل مدینه منوره را برای اسلام هموار و آمده ساخت و در آنجا درگیریها و رو در روئیهای اتفاق افتاد و جنگ  و جهادی در میان مسلمانان و کفار از یک سو ویهود از سوی دیگر شروع شده ... و به همین منوال تا به آخر(که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم توانستند حکومت اسلامی برپا نمایند).

 

پس ما باید اولا و قبل از هر چیز از اینجا شروع نماییم که به مردم اسلام درست را تعلیم دهیم ، همانگونه که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (دعوتشان را از همین جا) شروع نموده بودند ولیکن الآن برای ما مجاز نیست که تنها بر تعلیم اکتفا کنیم زیرا در اسلام چیزهای (ازبدعتها و امور جدیده) داخل شده که هیچ ارتباط و تعلقی با اسلام ندارند و این باعث انهدام کاخ آسمان خراش اسلام شده است .

سخن من با تکفیری ها

 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۷)


سخن من با تکفیری ها

 

لذا من به این (تکفیری ها) می گوییم: بله کفارواقعی(همانند کمونیست ها، اروپائی ها ، آمریکائی ها و اسرائیلی ها ووو) بسیاری از سرزمینهای اسلامی ما را اشغال نموده اند و ما متأسفانه با اشغال یهود در فلسطین مبتلا شده ایم ما و شما چه کاری توانستیم در قبال آنها انجام دهیم؟ تا چه رسد به این که شما (تکفیری ها) به تنهائی (و بدون ما کسانی که تکفیری نیستیم)  بتوانید بر علیه این حکام (مسلمین) که شما گمان می کنید که کافراند کاری انجام دهید؟

آخر چرا شما این جریان (تکفیر) را کنار نمی گذارید؟! و از آنجائی تأسیس قانونی را شروع نمی کنید که براساس آن ستون حکومت اسلامی برپا می شود و آن (قانون) همان پیروی از سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است که با آن صحابه اش را تربیت نموده و آنها را بر نظام و اصول آن پرورش داده و بزرگ کرده است؟!.  

ما بارها این را ذکر نموده و (الآن نیز) با تأکید آن را تکرار می کنیم : برای تمام مسلمان ضروری است که برای دوباره باز گرداندن حکومت اسلامی با جدیدت کامل تلاش کنند و نه تنها بر(پائی حکومت اسلامی) در سرزمینهای اسلامی بلکه بر تمام این کره خاکی، تا این که ؛ این گفته الله متعال محقق گردد:

{ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ } (33: توبه)

ترجمه : الله ذاتی است که رسولش (محمد صلی الله علیه و آله وسلم) را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر تمام ادیان غالب گرداند و گرچه مشرکان این جریان را ناپسند بدارند.

قطعا برخی از بشارتها دراحادیث نبوی بروز نموده است که آنچه در این آیه آمده بعدها متحقق خواهد گشت.

تا اینکه مسلمانان بتوانند این نص قرآنی و (این) وعده الهی را متحقق گردانند، پس ضروری است که راه آشکار و روش واضح باشد پس آیا این راه همان اعلان انقلاب بر علیه این حکامی است که به گمان اینها کافر و مرتد اند؟!

سپس توأم با اینکه این گمانشان یک گمان غلط و اشتباهی است هیچ کاری هم از دستشان ساخته نیست و نمی توانند انجام دهند.

با تکفیر به چه می رسید؟


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۶)


با تکفیر به چه می رسید؟

 

 

(آری ما قبلا) گفتم و همیشه نیز برای کسانی که همیشه تکفیر حکام مسلمین لغ لغ زبانشان شده است، می گویم:

 

خوب حالا (بر یک لحظه هم که شده قبول می کنیم) که این حکام کافر اند و مرتد شده اند و(این را نیز برای یک لحظه می پذیریم) که در این جا یک حاکم اعلی و برتری (نیز) بر سایر حکام وجود دارد لذا در این صورت بر حاکم اعلی واجب است که حد(ارتداد که همان اعدام است) را بر سایر حکام اجراء کند.

 

ولی الآن: شما از نظر عملی چه استفاده ای می کنید اگرما بالفرض قبول هم بکنیم که این حکام کافر و مرتد اند؟ ممکن است که چه بکنید و یا چه کاری را انجام دهید؟

 

در این وقت شاید بگویند: که مسأله ولاء و براء (دوستی با مسلمانان و دشمنی با کفار را اجراء نموده و بکار می بریم) ما در جواب می گوییم: ولاء و براء با دوستی و دشمنی در ارتباط اند و این دو طبق توان قلبی و عملی اند و برای وجود اینها نیازی به اعلان تکفیر و مشهور نمودن ارتداد افراد نیست.

 

بلکه جریان ولاء و براء هر در حق یک بدعتی، و یا یک گنه کار و یا یک ظالم نیز صورت می گیرد.

ارتباط کفری اعتقادی با قلب

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۵)


ارتباط کفری اعتقادی با قلب

 

 

 (آری) کفر اعتقادی هیچ علاقه و ارتباط اساسی با عمل تنها ندارد همانا تعلق و ارتباط اصلیش با قلب است.

و ما نمی توانیم بدانیم که در قلب فاسق، فاجر ،دزد، زناکار و.... وامثال آنها چه می گذرد مگر اینکه خودش از آنچه در دلش می گذرد را با زبانش تعبیر و بیان نماید.

 

و اما اعمالش به ما خبر می دهد که آنها در عمل با شریعت مخالفت نموده است پس ما می گوییم که : همانا تو با شریعت مخالفت نمودی و همانا تو فاسق گشتی و همانا توفاجر گشتی ولی نمی گوییم : همانا تو کافر گشتی و از دینت بر گشته ومرتد شدی تا اینکه از او چیزی نمایان گردد تا ما دراینکه حکم به ارتدادش می دهیم در نزد الله عزوجل عذرو دلیلی داشته باشیم ، و سپس (آن وقت است که ) حکم معروف اسلام بر او جاری می شود همان حکمی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «مَنْ بَدَّلَ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ» یعنی : هر کس دینش (اسلام) را عوض نمود (و مرتدّ شد) پس او را بکشید.

خطر تکفیر یک مسلمان


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۴)


خطر تکفیر یک مسلمان

 

(آری) تا زمانی که ما این را ندانیم (که عمل کنند گان به گناهان بزرگ آنها را از ته دل حلال می دانند ) برای ما هیچ راهی وجود ندارد که حکم به کفر آنها صادر نماییم زیرا ما می ترسیم که تحت وعید این گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قرار گریم، آنجای که می فرمایند: «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ یَا کَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا»  یعنی : هرگاه فردی به برادر (دینی) خویش بگوید: ای کافرقطعا این کفر به یکی از آن دو باز می گردد .

 

واحادیث (دیگری) که در این باره و به همین مفهوم آمده بسیار زیاد اند ولی بنده یکی از آن احادیثی که بر این جریان کاملا دلالت دارد را بیان می کنم .

 

هدفم همان داستان آن صحابی است که با یکی از مشرکین در میدان جهاد درگیر جنگ بوده و چون آن مشرک دید که در زیرضربه شمشیر صحابی مسلمان قرار گرفته است گفت  : (أشهد أن لا إله إلا الله) یعنی : گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست ولی آن صحابه به این گفته این فرد توجهی نکرد و او را کشت.

و چون خبر آن فرد به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید این کار را شدیدا براو انکار نموده و خورده گرفت ، آن صحابه عذر بیان نمود که (ای رسول الله) آن فرد مشرک کلمه توحید را فقط از ترس کشته شدن بر زبان آورده است رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آیا تو دلش را شگافته ای؟ (که بدانی از ترس بوده و یا نه) (این روایت درصحیح بخاری و صحیح مسلم از روایت اسامه بن زید رضی الله عنه روایت شده است) .

 

فرق کفر اعتقادی وبا کفر عملی


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۳)


فرق کفر اعتقادی وبا کفر عملی

 

و خلاصه سخن این است : که ضروری است که این مطلب دانسته شود ؛ همانا کفر همانند فسق و ظلم به دو قسم تقسیم می گردد:

 کفر ، فسق و ظلمی که فرد را از اسلام بیرون می کند و تمام اینها زمانی است که فرد حرامها را در دل حلال بداند واما نوع دیگری از (کفر، فسق، و ظلم) وجود دارد که فرد را از اسلام بیرون نمی کند این به حلال دانست در عمل بر می گردد (یعنی فرد در دل حرامی را حلال نمی داند ولی بربحرامی عمل می کند گویا از نظرعملی آن را حلال دانسته است).

 

تمام گناهان و بالأخص گناهانی که در این عصر و زمان عملی حلال دانستن آنها انتشار یافته است همانند ربا،زنا، شراب نوشی و غیره؛ تمام اینها کفرعملی محسوب می شود، و جایز نیست که ما گنه کارانی که مرتکب چنین گناهانی می شوند را فقط بنا بر ارتکاب این گناهان و اینکه آنها از نظر عملی آنها را حلال می دانند تکفیر نماییم، مگراینکه بطور قطع و یقین برای ما آنچه آنها دردلهایشان دارند واضح و نمایان گردد واینکه ما بطور قطع و یقین بدانیم که آنچه الله و رسولش حرام دانسته را از ته دل و اعتقاد قلبی حرام نمی دانند واگر این برای ما مشخص گردد که آنها قلبا در این مخالفت (شرعی) افتاده اند در این وقت ما حکم به کفر آنها نموده و آن وقت است که می دانیم که گرفتار کفر (اکبر) شده و مرتد گشته اند.

کشف اشتباه تکفیری ها

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۲)


کشف اشتباه تکفیری ها

 

و از جمله مسائلی که اشتباهات و گمراهیهای این گروه تکفیری را آشکار می سازد این است که به آنها گفته شود: چه وقت می شود بر مسلمانی که گواهی می دهد که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و محمد رسول الله است و در حالی که نماز هم می خواند، به اوگفت که از دینش برگشته و مرتد شده است؟

آیا یکبار کفایت می کند؟

و یا اینکه واجب است که او (همیشه این مطلب را) اعلان نماید که (فلان فرد) از دینش بر گشته و مرتد شده است؟

قطعا آنها برای این جوابی ندارند و هر گز به حقیقت راه نخواهند یافت، لذا ما مجبوریم برای ایشان مثال زیر را بیان نمائیم (تا شاید درست تر این جریان را متوجه شوند ) ما می گوییم :

 

یک قاضی وجود دارد که برابر با شریعت حکم و قضاوت می کند واینگونه عادت و قانونش هست، ولی در یک حکم و قضاوتی پایش لغزیده و به خلاف شریعت فیصله نموده است یعنی مثلا حق را به ظالمی داد و مظلومی را از حقش محروم نموده است، قطعا این قضاوت او حکم بغیر آن چیزی می باشد که الله نازل نموده است ، آیا شما به این قاضی می گویید که او کفر نموده و مرتد گشته است؟

 

 (تکفیریها) خواهند گفت: نه (ما آن قاضی را تکفیر نمی کنیم) زیرا این اشتباه از او یک بار سر زده است؟

ما به (این تکفیریها) می گوییم: اگر همین حکم و یا حکم دیگری که آن هم خلاف شرع است دو باره از همین قاضی سر زد آیا کافر می شود؟

سپس ما این سؤال مان را سه بار، چهار بار بر آنان تکرار می کنیم چه وقت آنها می توانند بگویند که این عمل و حکم قاضی کفر است؟ هر گزنمی تواند یک حدی را معین نمایند که هر وقت تعداد احکام خلاف شرع این قاضی به این اندازه (معین) رسید آن وقت اورا تکفیر نمی کنند (ولی اگر بیشتر از آن شد، آن وقت آن قاضی را تکفیر می کنند).

 

ودر حالی که کاملا بر عکس این می توانند (بگویند) که هرگاه فهمیدند که آن قاضی در حکم اولش ؛ حکم خلاف شرع را خوب دانسته وحکم به غیرآنچه الله نازل نموده را حلال دانسته و حکم شرع را زشت دانسته است در همان لحظه و در مرحله اول می توان بر او حکم ارتداد داد.

 

و برعکس این اگر ما ده قضاوت در جریانات متعددی از او ببینیم که در آنها با شریعت مخالفت نموده واگر ما از او بپرسیم که چرا در این مسائل بر خلاف آنچه الله عزوجل نازل کرده فیصله نموده ای؟

در جواب به ما خواهد گفت: من بر خودم ترسیدم و یا بعنوان مثال رشوه گرفتم که این از اولی بسیاربدتر است( و یا هر عذر دیگری را بیان خواهد نمود) لذا با این وجود ما نمی توانیم او را تکفیر کنیم تا اینکه خودش آنچه که در دل دارد را بیان کند که او حکم به شریعت و به آنچه الله نازل نموده را درست ومناسب نمی داند تنها در آن وقت است که ما می توانیم بگوییم: که قطعا او کافر است و ازدین برگشته و مرتد شده است.

 

گفتگویی مختصر با تکفیری ها

 

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۱)


گفتگویی مختصر با تکفیری ها


 

و من جمله چیزهای که بیان و حکایت آنها مفید است، این است  که بنده با بعضی از اینها که جزء (گروه تکفیری) بودند ملاقات نمودم و سپس آنها را الله عزوجل هدایت داده است:

 

من به (بعضی) ازاین تکفیری ها گفتم : بگذریم از اینکه شما حکام (مسلمین) را تکفیرمی کنید ولی چرا ائمه مساجد ، خطیبان مساجد، مؤذنهای مساجد و خادمین مساجد را تکفیر می کنید؟! و چرا شما اساتید علوم شرعی در مدارس و دیگر (کارمندان ، ادرات دولتی) را تکفیر می کنید؟!

 

(تکفیریها) در جواب گفتند: چون آنها به حکم این حکامی که بغیر آنچه الله نازل نموده حکم می کنند راضی اند (و چون رضایت به کفر؛ کفر است و ما آنها را نیز تکفیر می کنیم).

 

پس من می گویم: اگراین رضایت؛ رضایت قلبی به حکمی باشد که خلاف آن چیزی است که الله نازل نموده است، پس (در) این (صورت) کفر عملی به کفر اعتقادی تبدیل می گردد.

لذا هر حاکمی که بغیر آنچه الله نازل نموده حکم نماید و در حالی که معتقد است که این حکم (او که خلاف حکم الله است) شایسته و مناسب این عصر و زمان است وحکم شرعی برگرفته از نصوص کتاب و سنّت برای این زمان مناسب (و شایسته) نیست در این شکی نیست که کفراین حاکم  کفر اعتقادی است و تنها کفر عملی نیست و هر کس همانند این حاکم راضی بوده و همانند او معتقد باشد قطعا (در کفر اعتقادی ) به او ملحق شده ( و همانند او دچار کفر اعتقادی گشته است).

 

سپس من برای این (تکفیری ها) گفتم : شما اولا: نمی توانید این را ثابت نمایید که هر حاکمی که با قوانین غربی کفری و یا به بسیار از آنها حکم می کند که اگر از او سؤال شود که چرا به غیر آنچه از جانب الله نازل گشته حکم می کنی؟ او برایتان جواب دهد که حکم به این قوانیین غربی حق و مناسب این عصر و زمان است و حکم به (دستورات و قوانین) اسلامی جایز نیست زیرا اگر (حکام) چنین چیزی بگویند:  قطعا و بدون هیچ شک و تردیدی کافرگشته اند.

 

و چون به جریان رعیتها که در میان آنها علما ،افراد نیک و غیره وجود دارند باز گردیم (من از تکفیری ها می پرسم) چگونه شما فقط تنها بخاطر اینکه آنها تحت حکم این حکام زندگی می کنند همانگونه که بعینه شما هم زندگی می کنید، تکفیرشان می کنید؟!

 

ولی شما اعلان می کنید که همانا این حکام کافر و مرتد اند و حکم به آنچه الله نازل نموده واجب است و سپس برای خودتان عذر مطرح نموده می گویید: همانا مجرد مخالفت با حکم شرعی در عمل این را لازم نمی دارد که برعمل کننده آن حکم شود که او از دینش مرتد گشته است.

و این بعینه همان چیزی است که دیگران که همانند شما تکفیری نیستند می گویند؛ فقط فرق شما با مخالفین شما در این است که شما (بی دلیل و) بنا حق حکم به تکفیر وارتداد را بر دیدگاه آنها اضافه نموده و بیان می کنید.

منشأ دیدگاه تکفیری ها

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۰)


 منشأ دیدگاه تکفیری ها

 ٍِ

وچون بر گردیم به سوی (جماعت تکفیری) و یا کسانی که از آنها منشعب گشته و جدا شده اند و حکام (مسلمین) را تکفیر می نمایند و همچنین کسانی که در زیرپرچم این حکام و تحت حکم وکارمند آنان اند را بطور اولی تکفیر نموده و مرتد می دانند، این (نظریه تکفیری) در حقیقت بنا بر این دیدگاه فاسد آنان است که می گویند: چون حکام و رعیت های آنان مرتکب گناهانی شده اند پس بنا بر این کافر گشته اند(که خود دیدگاه کاملا غلط و برگرفته از دیدگاه خوارج قدیم است).