۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه حدیث (3) صحیح بخاری



3- عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ المُؤْمِنِینَ أَنَّهَا قَالَتْ: أَوَّلُ مَا بُدِئَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الوَحْیِ الرُّؤْیَا الصَّالِحَةُ فِی النَّوْمِ، فَکَانَ لاَ یَرَى رُؤْیَا إِلَّا جَاءَتْ مِثْلَ فَلَقِ الصُّبْحِ، ثُمَّ حُبِّبَ إِلَیْهِ الخَلاَءُ، وَکَانَ یَخْلُو بِغَارِ حِرَاءٍ فَیَتَحَنَّثُ فِیهِ - وَهُوَ التَّعَبُّدُ - اللَّیَالِیَ ذَوَاتِ العَدَدِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِعَ إِلَى أَهْلِهِ، وَیَتَزَوَّدُ لِذَلِکَ، ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى خَدِیجَةَ فَیَتَزَوَّدُ لِمِثْلِهَا، حَتَّى جَاءَهُ الحَقُّ وَهُوَ فِی غَارِ حِرَاءٍ، فَجَاءَهُ المَلَکُ فَقَالَ: اقْرَأْ، قَالَ: «مَا أَنَا بِقَارِئٍ»، قَالَ: " فَأَخَذَنِی فَغَطَّنِی حَتَّى بَلَغَ مِنِّی الجَهْدَ ثُمَّ أَرْسَلَنِی، فَقَالَ: اقْرَأْ، قُلْتُ: مَا أَنَا بِقَارِئٍ، فَأَخَذَنِی فَغَطَّنِی الثَّانِیَةَ حَتَّى بَلَغَ مِنِّی الجَهْدَ ثُمَّ أَرْسَلَنِی، فَقَالَ: اقْرَأْ، فَقُلْتُ: مَا أَنَا بِقَارِئٍ، فَأَخَذَنِی فَغَطَّنِی الثَّالِثَةَ ثُمَّ أَرْسَلَنِی، فَقَالَ: {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَأْ وَرَبُّکَ الأَکْرَمُ} [العلق: 2] " فَرَجَعَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَرْجُفُ فُؤَادُهُ، فَدَخَلَ عَلَى خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَ: «زَمِّلُونِی زَمِّلُونِی» فَزَمَّلُوهُ حَتَّى ذَهَبَ عَنْهُ الرَّوْعُ، فَقَالَ لِخَدِیجَةَ وَأَخْبَرَهَا الخَبَرَ: «لَقَدْ خَشِیتُ عَلَى نَفْسِی» فَقَالَتْ خَدِیجَةُ: کَلَّا وَاللَّهِ مَا یُخْزِیکَ اللَّهُ أَبَدًا، إِنَّکَ لَتَصِلُ الرَّحِمَ، وَتَحْمِلُ الکَلَّ، وَتَکْسِبُ المَعْدُومَ، وَتَقْرِی الضَّیْفَ، وَتُعِینُ عَلَى نَوَائِبِ الحَقِّ، فَانْطَلَقَتْ بِهِ خَدِیجَةُ حَتَّى أَتَتْ بِهِ وَرَقَةَ بْنَ نَوْفَلِ بْنِ أَسَدِ بْنِ عَبْدِ العُزَّى ابْنَ عَمِّ خَدِیجَةَ وَکَانَ امْرَأً تَنَصَّرَ فِی الجَاهِلِیَّةِ، وَکَانَ یَکْتُبُ الکِتَابَ العِبْرَانِیَّ، فَیَکْتُبُ مِنَ الإِنْجِیلِ بِالعِبْرَانِیَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکْتُبَ، وَکَانَ شَیْخًا کَبِیرًا قَدْ عَمِیَ، فَقَالَتْ لَهُ خَدِیجَةُ: یَا ابْنَ عَمِّ، اسْمَعْ مِنَ ابْنِ أَخِیکَ، فَقَالَ لَهُ وَرَقَةُ: یَا ابْنَ أَخِی مَاذَا تَرَى؟ فَأَخْبَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَبَرَ مَا رَأَى، فَقَالَ لَهُ وَرَقَةُ: هَذَا النَّامُوسُ الَّذِی نَزَّلَ اللَّهُ عَلَى مُوسَى، یَا لَیْتَنِی فِیهَا جَذَعًا، لَیْتَنِی أَکُونُ حَیًّا إِذْ یُخْرِجُکَ قَوْمُکَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَوَ مُخْرِجِیَّ هُمْ»، قَالَ: نَعَمْ، لَمْ یَأْتِ رَجُلٌ قَطُّ بِمِثْلِ مَا جِئْتَ بِهِ إِلَّا عُودِیَ، وَإِنْ یُدْرِکْنِی یَوْمُکَ أَنْصُرْکَ نَصْرًا مُؤَزَّرًا. ثُمَّ لَمْ یَنْشَبْ وَرَقَةُ أَنْ تُوُفِّیَ، وَفَتَرَ الوَحْیُ.

 


 

ترجمه: روایت است که عایشه مادر مسلمانان رضی الله عنها فرمودند: اولین چیزی که از وحی بر رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم شروع و ابتدا شد خوابها ی نیکی بودند که در خواب می دیدند. و رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بودند که هیچ خوابی نمی دیدند مگراینکه مانند روشنی صبح، تحقق پیدا می کرد، سپس (از جانب الله) عزلت وتنها نشینی به نزد ایشان محبوب و پسندیده قرار داده شد، وبودند که درغار حراء تنها نشینی می نمودند. و چندین شبانه روز بدون اینکه به نزد خانواده خویش بازگردند، در آنجا عبادت می کرد وبرای این مدت توشه بر می داشتند. سپس به نزد خدیجه رضی الله عنها باز می گشتند و سپس برای (روزهای ) همانند (روزهای) گذشته توشه می بردند. تا اینکه در حالی که ایشان در غار حراء بودند، حق  بنزدشان آمد، فرشته (وحی جبرئیل علیه الله) به نزد ایشان آمده وبعد (خطاب به ایشان) گفتند: بخوان. (رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: من که خواننده نیستم . (رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: سپس (آن فرشته) مرا در بغل گرفت و فشار داد تا اینکه توانم به پایان رسید وبعد مرا رها کرد وگفت: بخوان. گفتم: من که خواننده نیستم. (فرشته) برای بار دوم مرا در بغل گرفت و(آن قدر) فشارم داد تا اینکه توانم بپایان رسید و بعد مرا رها کرد وگفت: بخوان. گفتم: من که خواننده نیستم . (رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: برای بار سوم (آن فرشته) مرا در بغل گرفته و فشار دادند تا اینکه توان من به پایان رسید و سپس مرا رها کرد وگفت: (بخوان بنام پروردگارت، همانی که انسان را ازخون بسته آفرید. بخوان بنام گرامیترین پرودگار خودت) بعد از آن، رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم با (حفظ) آن (آیات) ودر حالی که قلبش می لرزید (از غار حراء) بنزد خدیجه رضی الله عنها بازگشت وگفت: مرابپوشانید، مرا بپوشانید.(حاضرین) ایشان را پوشانیدند تا اینکه ترس از ایشان دورگشت. سپس، ماجرا را برای خدیجه بازگو نمود وفرمود: من نسبت به جان خود، احساس خطرنمودم.

خدیجه رضی الله عنها گفت: سوگند به الله هرگز الله تو را خار و ذلیل نمی گرداند، زیرا شما پای بند صله رحم هستی، مشکلات دیگران را بر دوش می کشی ومستمندان را کمک می کنی، از مهمانان پذیرایی می نمایی و حق را در زمان مشکلات آن یاری می کنید.

بعد از آن، خدیجه رضی الله عنها او را نزد ورقه پسر نوفل پسر اسد پسر عبد العزی که پسر عموی خدیجه بود برد. ورقه مردی بود که در دوران جاهلیت نصرانی گشته بود، و نوشتن به زبان عبری می دانست وانجیل را به آن اندازه ای که الله می خواست به زبان عبری می نوشت. وبزرگسال ونابینا بود. خدیجه به وی گفت: ای پسر عمو! از برادرزاده ات (محمد) بشنو (که چه می گوید)، ورقه خطاب به (رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم) گفت: ای برادر زاده! بگو چه می بینی؟ رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم - آنچه را که دیده بود بیان نمود. ورقه به ایشان گفت: این همان صاحب راز نیکی است که الله (او را) بر موسی فرو فرستاد. ای کاش! من جوان می بودم، ای کاش که من زنده می بودم در آن زمانی که قوم تو ترا از شهر بیرون می کنند. رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: آیا آنان بیرون کنندگان من هستند؟! (ورقه) گفت: آری. هیچ مردی هر گز همانند آنچه تو آورده ای نیاورده است مگر این که با او دشمنی شده است. اگر زمان تو مرا دریابد (ومن تا آن زمان، زنده بمانم) با تمام توان، تو را کمک خواهم کرد.(راوی می گوید) سپس طولی نکشید که ورقه در گذشت و نزول وحی نیز برای مدت معینی قطع شد.

ترجمه حدیث (2)صحیح بخاری

 

2- عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ المُؤْمِنِینَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّ الحَارِثَ بْنَ هِشَامٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ یَأْتِیکَ الوَحْیُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَحْیَانًا یَأْتِینِی مِثْلَ صَلْصَلَةِ الجَرَسِ، وَهُوَ أَشَدُّهُ عَلَیَّ، فَیُفْصَمُ عَنِّی وَقَدْ وَعَیْتُ عَنْهُ مَا قَالَ، وَأَحْیَانًا یَتَمَثَّلُ لِیَ المَلَکُ رَجُلًا فَیُکَلِّمُنِی فَأَعِی مَا یَقُولُ» قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: وَلَقَدْ رَأَیْتُهُ یَنْزِلُ عَلَیْهِ الوَحْیُ فِی الیَوْمِ الشَّدِیدِ البَرْدِ، فَیَفْصِمُ عَنْهُ وَإِنَّ جَبِینَهُ لَیَتَفَصَّدُ عَرَقًا.



ترجمه : عایشه مادر مسلمانان رضی الله عنها فرمودند: حارث پسر هشام رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: و گفتند: ای رسول الله وحی چگونه برشما (فرود) می آید (و نازل می شود) ؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: گاهی (وحی بر) من (فرود) می آید که همانند آوازه زنگوله و صدای زنگ می باشد، و این (نوع نزول وحی) سخت ترین (نوع نزول وحی) بر من می باشد، و سپس (در حالی این صدای زنگ و آواز زنگوله) از من قطع می شود که من از آن (فرشته) آنچه (با این روش به من ) گفته است حفظ نموده ام، و گاهی فرشته (وحی جبرئیل) به شکل مردی برایم نمایان می گردد و سپس با من سخن می گویم وآنچه که او می گوید من حفظ می کنم .

عایشه رضی الله عنها فرمودند: من ایشان (یعنی : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) را دیدم که بر ایشان در روز بسیار سردی وحی نازل می شود و در حالی که از پیشانی (مبارک) ایشان (همانند این که رگی قطع شده باشد) عرق زیاد می ریزد.

ترجمهحدیث (1) صحیح بخاری


1- عن عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ، وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْیَا یُصِیبُهَا، أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ یَنْکِحُهَا، فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ»

 


 

ترجمه: عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: همانا دار و مدارکارها بر نیّت هاست و همانا برای هر فردی است آنچه را که نیّت نموده است لذا هرکس هجرتش بسوی دنیا بوده تا بدان برسد و یا اینکه بسوی زنی بوده تا با اوازدواج نماید پس هجرتش بسوی همان چیزی است که بدان سو هجرت نموده است .

شناسنامه امام بخاری رحمه الله



شناسنامه امام بخاری رحمه الله


نام : محمد .

 

کنیت : ابوعبد الله .

 

نام پدر : اسماعیل .

 

محل تولد : شهر بخاری که یکی از شهرهای خراسان قدیم بوده و در کشور ازبکستان کنونی قرار دارد.

 

تاریخ تولد : شوال سال (یکصد و نود و چهار) هجری قمری .

 

تاریخ وفات: شب عید الفطرسال (دویست و پنجاه و شش) هجری قمری .

 

محل وفات : روستای خرتنگ، شهرسمرقند؛ که ازخراسان قدیم بوده و درکشورازبکستان فعلی قرار دارد.

 

محل دفن : روستای خرتنگ، شهر سمرقند، کشورازبکستان .

 

مدت عمر : سیزده روز کمتر از (شصت و دو سال) .

 

محل ها و شهرهای تحصیلی امام بخاری رحمه الله

 

امام بخاری رحمه الله همانند سایرطلاب علوم دینی برای یادگیری علوم دینی علاوه از زادگاه خویش شهر بخاری به شهرها و مناطق دیگری نیز سفر نموده و در آنجاها نیزعمل دین حاصل نموده اند که آن شهرها و مناطق از قرار زیر می باشد:

 

1 - شهر بلخ .

2 - شهر مرو.

3 - شهر نیشابور .

4 - شهری ری .

5- شهر بغداد .

6 - شهره بصره .

7 - شهر کوفه .

8 - شهر مکه مکرمه .

9 - شهر مدینه منوره .

10- مصر .

11 - شام .

 

کتابهای امام بخاری رحمه الله

 

امام بخاری رحمه الله کتابهای مفید و متعددی به رشته تحریر در آوردند که از قرار زیر می باشند :

 

1- کتاب: الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه وسلم وسننه وأیامه. (مشهور به صحیح بخاری).

2 - التاریخ الکبیر.

3- التاریخ الأوسط .

4- التاریخ الصغیر .

5- الضعفاء الصغیر.

6 - التاریخ فی معرفة رواة الحدیث، و نقلة الآثار و السنن ، و تمییزثقاتهم من ضعفائهم، و تاریخ وفاتهم .

7- التواریخ و الأنساب .

8 - الأدب المفرد .

9 - رفع الیدین فی الصلاة.

10 - القراءة خلف الامام .

11 - خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیة .

12- کتاب ( الکنی) .

13 - کتاب (العقیدة) یا ( التوحید) .

14- کتاب (أخبار الصفات) .

 

اقسام احادیث صحیح بخاری از نظرسند

 

احادیث صحیح بخاری از نظرسند بر دو قسم است :

1- مُسند یعنی احادیثی که دارای سند اند و با سند کامل روایت شده اند .

2- مُعلّق یعنی احادیثی که اصلا سند ندارند و یا اینکه از اول سند آنها یک و یا چند راوی افتاده است .

 

اقسام احادیث مُعلّق صحیح بخاری

 

احادیث مُعلّق صحیح بخاری بر دو قسم اند:

1 - احادیث مُعلّقی که با صیغه تمریض روایت شده اند و یا به عبارت دیگر احادیث مُعلّقی که با صیغه های مجهول القائل بیان و روایت شده اند همانند احادیث مُعلّقی که با الفاظی از قبیل (رُوی، قیل ، حُکی و امثال این الفاظ) روایت شده اند.

2 - احادیث مُعلّقی که با الفاظ معلوم القائل و صیغه های معلوم همانند : (رَوی ، قال، حَکی و امثال این الفاظ ) روایت شده اند.

 

احادیث ضعیف و معیوب صحیح بخاری

 

احادیث صحیح بخاری خواه از قسم مُسندش باشند و یا از قسم مُعلّقش بجز احادیثی محدود و انگشت شماری بقیه همه صحیح و یا حسن اند ولی احادیث بسیار اندک و انگشت شماری نیز از نوع ضعیف و معیوب در صحیح بخاری یافت می شود که علمای محقق همانند دارقطنی رحمه الله در کتاب (الالزامات و التتبع) خویش حدودا بر (218) حدیث که برخی آنها ازصحیح بخاری و برخی دیگراز صحیح مسلم اند را از نظر سندی و یا متنی مورد انتقاد قرار داده است، همانگونه که استادآلبانی رحمه الله نیزدر کتابها و نوشته های خویش به برخی از آنها اشاره نموده اند.

حکمت از تکرار احادیث در صحیح بخاری

 

امام بخاری رحمه الله بسیاری از احادیث را در کتاب صحیح بخاری بصورت تکراری ذکر و روایت می کند شاید در ذهن بسیاری از خوانند گان این کتاب ارزشمند این سوال مطرح شود که علت چیست ؟

در پاسخ بنده خدمت شما خوانندگان عزیز و گرامی عرض می کنم این کار امام بخاری رحمه الله دارای علل و حکمتهای متعددی است که می شود به مهمترین آنها در ذیل اشاره نمود:

1- استنباط احکام :

امام بخاری رحمه الله عموما احادیث را در کتاب صحیح بخاری برای استنباط و استخراج مسائل بصورت تکراری ذکر می کند و در هر جائی از آن حکمی را استنباط و استخراج می کند .

 

2- بیان الفاظ و متون مختلف و متفاوت یک حدیث :

حکمت دیگری که باعث این شده تا امام بخاری رحمه الله برخی از احادیث را در کتاب صحیح بخاری تکرار نماید متفاوت بودن الفاظ و متون برخی از احادیث است که از اساتید و سندهای مختلف بصورتهای مختلف شنیده و روایت نموده است لذا امام بخاری رحمه الله گاهی احادیث را تکرار می کند تا الفاظ و متون یک بصورت حدیث کامل و با الفاظ متفاوت ذکر شود.

 

3 - تقویت سندها و رفع تدلیس از راویان مدلّس :

گاهی امام بخاری رحمه الله یک حدیثی را با سندی روایت می کند که در آن راوی مدلّسی وجود دارد که حدیث را بصورت عنعنه روایت کرده و این نشان ضعف حدیث است لذا امام بخاری رحمه الله همین حدیث را در جای دیگری از کتاب صحیح بخاری با همین سند بصورت حدثنا از همین راوی روایت می کند و یا اینکه با سندی که در آن راوی مدلّسی وجود ندارد روایت می کند تا بدین طریق صحت متن را به اثبات برساند و یا عیب تدلیس را از راوی مدلّس بر طرف کند .

 

4- بیان اصل الفاظ حدیث :

گاهی امام بخاری رحمه الله یک حدیثی از سندی بصورت اختصار روایت نموده چون به همین گونه شنیده ولی همین حدیث را باسند دیگری که بصورت مطول شنیده آن را در جای دیگری از صحیح بخاری روایت می کند وبا این طریق اصل حدیث الفاظ آن دانسته و فهمیده می شود .