۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۲۳۱ تا ۲۳۵)

 

 (231) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا قَالَ الإِمَامُ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ فَقُولُوا: آمِینَ؛ فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمَلاَئِکَةِ؛ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ .

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : آنگاه که امام «در نمازش» غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ می گوید، شما «مقتدیان» آمین بگویید؛ «زیرا فرشته ها نیز در آسمان آمین می گویند» و(این) قطعی است که هرکس آمین گفتن او با آمین گفتن فرشته ها برابر و هماهنگ گردد؛ گناه پیشین او بخشیده خواهد شد .

 

(232) حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: سَقَطَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ فَرَسٍ فَجُحِشَ شِقُّهُ الأَیْمَنُ، فَدَخَلْنَا عَلَیْهِ نَعُودُهُ، فَحَضَرَتِ الصَّلاَةُ، فَصَلَّى بِنا قَاعِدًا، فَقَعَدْنَا؛ فَلَمَّا قَضَى الصَّلاَةَ، قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِیُؤْتَمَّ بِهِ؛ فَإِذَا کَبَّرَ فَکَبِّرُوا، وَإِذَا رَکَعَ فَارْکَعُوا، وَإِذَا رَفَع فارْفَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقُولُوا رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا .

 

ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : «یکبار» رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از اسب افتاده و سمت راستشان خراش برداشته «و مچ پایشان در رفته بود، و بهمین علت بر بستر افتاده بودند» ما برای عیادتشان برایشان واردشدیم، «ما در آنجا ماندیم تا اینکه وقت» نماز فرا رسید، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حال نشسته برای ما نماز پیش نمازی داده و نماز خواندند« وما در اول ایستاده پشت سر ایشان نماز می خواندیم که به ما اشاره نمودند تا به نشینیم و ما هم نشستیم» و سپس «ادامه نمازرا در حال» نشسته خواندیم؛ و چون «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» نمازرا به پایان رساندند فرمودند : همانا امام و پیش نمازبرای این مقرر و معین شده است تا «در نماز» به او اقتداء « واز او پیروی» شود؛ لذا هرگاه که «امام»،«الله اکبر» گفت ، پس شما هم «الله اکبر» بگویید، و چون «امام» رکوع نمود پس شما هم رکوع کنید ، و چون «امام» سر ازرکوع بلند نمود پس شما هم سراز رکوع بلند نمایید، و چون «امام» سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ گفت ، شما رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ بگویید، و چون «امام» سجده نمود پس شما هم سجده کنید .

 

«جریان نشستن مقتدیها ، در حالی که امام بنا بر عذری نشسته می خواند که در این حدیث آمده منسوخ است ، بلکه اگر امام عذری دارد ونشسته نماز می خواند مقتدیها باید ایستاده نماز بخوانند و نشستن برای آنان مجاز نیست»


(233) حدیث عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ، أَنَّهَا قَالَتْ: صَلَّى رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی بَیْتِهِ وَهُوَ شَاکٍ، فَصَلَّى جَالِسًا وَصَلَّى وَرَاءَهُ قَوْمٌ قِیَامًا، فَأَشَارَ إِلَیْهِمْ أَنِ اجْلِسُوا؛ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِیُؤْتَمَّ بِهِ، فَإِذَا رَکَعَ فَارْکَعُوا، وَإِذَا رَفَعَ فَارْفَعُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِسًا فَصَلُّوا جُلُوسًا .

 

ترجمه : عایشه مادر مسلمانان رضی الله عنها فرمودند: «یکبار» رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیماربودند و در خانه بودند که نماز نشسته خواندند وافرادی پشت سر ایشان اقتدا نموده و در حال ایستاده شروع به نماز خواندن نمودند که «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» در هنگام نماز به آنان اشاره نموده که بنشینید «وآنها نشسته و نمازشان را به حالت نشسته ادامه داده و به پایان رساندند » و چون «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمازشان را به پایان رسانده و به سمت مردم» چرخیدند «خطاب به آنان» فرمودند : همانا امام و پیش نمازبرای این مقرر و معین شده است تا «درنماز» به اواقتداء «واز او پیروی» شود؛ لذا چون «امام» رکوع نمود پس شما هم رکوع کنید ، و چون «امام» سر ازرکوع بلند نمود پس شما هم سراز رکوع بلند نمایید، و چون «امام، بنا بر عذری» نشسته نمازخواند پس شما (مقتدیها گرچه عذری هم نداشته باشید باز هم بنا بر پیروی از امام» نشسته نماز بخوانید.

 

«جریان نشستن مقتدیها ، در حالی که امام بنا بر عذری نشسته می خواند که در این حدیث آمده منسوخ است ، بلکه اگر امام عذری دارد ونشسته نماز می خواند مقتدیها باید ایستاده نماز بخوانند و نشستن برای آنان مجاز نیست»

 

 

(234) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِیُؤْتَمَّ بِهِ، فَإِذَا کَبَّرَ فَکَبِّرُوا، وَإِذَا رَکَعَ فَارْکَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقُولوا: رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِسًا فَصَلُّوا جُلُوسًا أَجْمَعُونَ .

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا امام و پیش نمازبرای این مقرر و معین شده است تا «در نماز» به اواقتداء «واز او پیروی» شود؛ لذا هرگاه که «امام»،«الله اکبر» گفت ، پس شما هم «الله اکبر» بگویید، و چون «امام» رکوع نمود پس شما هم رکوع کنید ، و چون «امام» سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ گفت ، شما رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ بگویید، و چون «امام» سجده نمود پس شما هم سجده کنید و چون «امام، بنا بر عذری» نشسته نمازخواند پس شما تمام (مقتدیها گرچه عذری هم نداشته باشید باز هم بنا بر پیروی از امام» نشسته نماز بخوانید.

 

«جریان نشستن مقتدیها ، در حالی که امام بنا بر عذری نشسته می خواند که در این حدیث آمده منسوخ است ، بلکه اگر امام عذری دارد ونشسته نماز می خواند مقتدیها باید ایستاده نماز بخوانند و نشستن برای آنان مجاز نیست»

 

(235) حدیث عَائِشَةَ عَنْ عُبَیْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُتْبَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ: أَلاَ تُحَدِّثِینِی عَنْ مَرَضِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: بَلَى ثَقُلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَصَلَّى النَّاسُ قُلْنَا: لاَ، هُمْ یَنْتَظِرُونَکَ؛ قَالَ: ضُعُوا لِی مَاءً فِی الْمِخْضَبِ قَالَتْ: فَفَعَلْنَا، فَقَعَدَ فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ ذَهَبَ لِیَنُوءَ فَأُغْمِیَ عَلَیْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ؛ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَصَلَّى النَّاسُ قُلْنَا: لاَ، هُمْ یَنْتَظِرُونَکَ یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: ضَعُوا لِی مَاءً فِی الْمِخْضَبِ قَالَتْ: فَقَعَدَ فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ ذَهَبَ لِیَنُوءَ، فَأُغْمِیَ عَلَیْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ: أَصَلَّى النَّاسُ قُلْنَا: لاَ، هُمْ یَنْتَظِرُونَکَ یَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ ضَعُوا لِی مَاءً فِی الْمِخْضَبِ فَقَعَدَ فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ ذَهَبَ لِیَنُوءَ، فَأُغْمِیَ عَلَیْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ أَصَلَّى النَّاسُ فَقُلْنَا لاَ، هُمْ یَنْتَظِرونَکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَالنَّاسُ عُکُوفٌ فِی الْمَسْجِدِ یَنْتَظِرُونَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِصَلاَةِ الْعِشَاءِ الآخِرَةِ؛ فَأَرْسَلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَى أَبِی بَکْرٍ بِأَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ، فَأَتَاهُ الرَّسُولُ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْمُرُکَ أَنْ تُصَلِّیَ بِالنَّاسِ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ، وَکَانَ رَجُلاً رَقِیقًا: یَا عُمَر صَلِّ بِالنَّاسِ، فَقَالَ لَهُ عُمرُ: أَنْتَ أَحَقُّ بِذَلِکَ، فَصَلَّى أَبُو بَکْرٍ تِلْکَ الأَیَّام ثُمَّ إِنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَجَدَ مِنْ نَفْسِهِ خِفَّةً فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ، أَحَدُهُمَا الْعَبَّاسُ، لِصَلاَةِ الظُّهْرِ، وَأَبُو بَکْرٍ یُصَلِّی بِالنَّاسِ؛ فَلَمَّا رَآهُ أَبُو بَکْر ذَهَبَ لِیَتأَخَّرَ، فَأَوْمَأَ إِلَیْهِ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِأَنْ لاَ یَتَأَخَّرَ؛ قَالَ: أَجْلِسَانِی إِلَى جَنْبِهِ، فَأَجْلَسَاهُ إِلَى جَنْبِ أَبِی بَکْرٍ، قَالَ: فَجَعَلَ أَبُو بَکْرٍ یُصَلِّی وَهُوَ یَأْتَمُّ بِصَلاَةِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَالنَّاسُ بِصَلاَةِ أَبِی بَکْرٍ وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَاعِدٌ . قَالَ عُبَیْدُ اللهِ: فَدَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسٍ، فَقُلْتُ لَهُ: أَلاَ أَعْرِضُ عَلَیْکَ مَا حدَّثَتْنِی عَائِشَةُ عَنْ مَرَضِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: هَاتِ؛ فَعَرَضْتُ عَلَیْهِ حَدِیثَهَا فَمَا أَنْکَرَ مِنْهُ شَیئًا، غَیْرَ أَنَّهُ قَالَ أَسَمَّتْ لَکَ الرَّجُلَ الَّذِی کَانَ مَعَ الْعَبَّاسِ قُلْتُ: لاَ؛ قَالَ: هُوَ عَلِیٌّ .

 

ترجمه : عبیدالله بن عبدالله رحمه الله فرمودند : من برعایشه رضی الله عنها وارد شدم و به ایشان گفتم : آیا برایم از«آخرین» بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سخن نمی گوئی ؟ گفت : بله ، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم سخت بیمارشدند، « روزی» گفتند: آیا مردم نماز خواندند؟ ما گفتیم : نه «تا به حال نماز نخواندند»، آنها منتظرشما هستند؛ « تا شما رفته و برای آنان پیش نمازی دهید، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم» فرمودند: برایم در تشت آبی بگذارید « تا غسل نموده و به مسجد بروم، عایشه رضی الله عنها» فرمودند: ما این کاررا کردیم «و برای ایشان در تشت آبی گذاشتم» سپس ایشان نشسته و غسل نمودند، و سپس تا خواستند که بلند شده «و برای نماز به مسجد بروند» که بیهوشی برایشان طاری شده « و بیهوش افتادند» و سپس « بعد ازچند لحظه ای» بهوش آمدند؛«دو باره پیامبر» صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : آیا مردم نماز خوانده اند؟ ما گفتیم : نه «تا به حال نماز نخواندند»، آنها منتظرشما هستند؛ « تا شما رفته و برای آنان پیش نمازی دهید، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم» فرمودند: برایم در تشت آبی بگذارید « تا غسل نموده و به مسجد بروم، عایشه رضی الله عنها» فرمودند: ما این کاررا کردیم «و برای ایشان در تشت آبی گذاشتم» سپس ایشان نشسته و غسل نمودند، و سپس تا خواستند که بلند شده «و برای نماز به مسجد بروند» که بیهوشی برایشان طاری شده « و بیهوش افتادند» و سپس « بعد ازچند لحظه ای» بهوش آمدند؛«برای بارسوم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم» پرسیدند : آیا مردم نماز خوانده اند؟ ما گفتیم : نه «تا به حال نماز نخواندند» ای رسول الله ، آنها منتظرشما هستند؛ « تا شما رفته و برای آنان پیش نمازی دهید، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم» فرمودند: برایم در تشت آبی بگذارید « تا غسل نموده و به مسجد بروم، عایشه رضی الله عنها» فرمودند: ما این کاررا کردیم «و برای ایشان در تشت آبی گذاشتم» سپس ایشان نشسته و غسل نمودند، و سپس تا خواستند که بلند شده «و برای نماز به مسجد بروند» که بیهوشی برایشان طاری شده « و بیهوش افتادند» و سپس « بعد ازچند لحظه ای» بهوش آمدند؛ « باردیگرپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم » فرمودند : آیا مردم نماز خوانده اند؟ ما گفتیم : نه «تا به حال نماز نخواندند» ای رسول الله ، آنها منتظرشما هستند؛ و مردم در مسجد مانده بودند ومنتظرپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بودند تا اینکه رفته و برای آنها نماز عشا را بخواند؛ سپس پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به نزد ابوبکرکسی را فرستاد « تا به ایشان بگوید» که برای مردم پیش نمازی دهد، قاصد به نزد ابوبکر آمده « و پیغام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را به ایشان رسانده » وگفت : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به تو دستورمی دهد که برای مردم پیش نمازی دهی، ابوبکر مردی نرم دل بودند «لذا به عمر » گفتند : ای عمر تو برای مردم پیش نمازی بده ، عمر به ابوبکر گفتند: تو برای این کار «پیش نمازی» حق دار تر هستی ، ابوبکر در آن روزهایی «که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم مریض و بر بستر بیماری بودند» برای مردم پیش نمازی دادند، سپس «روزی» پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در خودشان احساس سبکی نمودند و در میان دو مرد یکی عباس بود « و دیگر علی بن ابی طالب بودند» برای نماز ظهراز خانه بیرون شده «و به مسجد رفتند» و ابوبکر داشت برای مردم پیش نمازی می داد؛ و چون ابوبکر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را دیدند«که تشریف می آورند» شروع کردند به عقب رفتن «تا در صف اول قرارگرفته و محل پیش نمازی را برای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رها کنند» که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به ایشان اشاره نمودند که عقب نرود«و سرجایش بماند؛ و به دو نفری که ایشان را به مسجد آورده بودند» فرمودند: مرا در پهلوی ابوبکر بنشانید، آن دو نیزایشان را در پهلوی ابوبکر نشاندند، «روای» می گوید: ابوبکر در حالی که به نمازپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم اقتدا نموده و نماز می خواند و مردم هم به نماز ابوبکر اقتدا نموده و نماز می خواندند و در حالی که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم نشسته بودند. عبیدالله فرمودند: بعدا من بر عبدالله بن عباس رضی الله عنه داخل شده و برایشان گفتم آیا من برایت بیان نکنم آنچه عایشه از بیماری پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم برای من بیان نموده است، ایشان فرمودند: بیاور«و بگو»؛ من سخنان عایشه را بر ایشان عرضه نمودم ایشان هیچ چیزی از آن را انکار نکردند بجز اینکه گفتند : آیا عایشه نام آن مردی که همراه عباس پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را به مسجد آورد را برای گرفت گفتم : نه ؛ ایشان فرمودند : او علی بود .