۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۹۰ تا ۲۰۱)

 

(190) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: جَاءَتْ فَاطِمَةُ ابْنَةُ أَبِی حُبَیْشٍ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللهِ إِنِّی امْرَأَةٌ أُسْتَحَاضُ، فَلاَ أَطْهُرُ، أَفَأَدَعُ الصَّلاَةَ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لاَ، إِنَّمَا ذَلِکَ عِرْقٌ وَلَیْسَ بِحَیْضٍ، فَإِذَا أَقْبَلَتْ حَیْضَتُکِ فَدَعِی الصَّلاَةَ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاغْسِلِی عَنْکِ الدَّمَ ثُمَّ صَلِّی ثُمَّ تَوَضَّئِی لِکُلِّ صَلاَةٍ حَتَّى یَجِیءَ ذَلِکَ الْوَقْتُ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : فاطمه دختر ابی حبیش رضی الله عنها به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده و گفتند ای رسول الله همانا من زنی هستم که علاوه از عادت ماهیانه نیزخون ریزی دارم و (بعد از گذشت مدت قاعدگی بازهم خون ریزیم بند نمی آید ) وپاک نمی گردم ، آیا نماز را رها کنم (و نخوانم) ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : نه، همانا آن رگی است (که پاره شده و خون ریزی می کند) و این (خون) عادت ماهیانه و قاعدگی نیست، چون قاعدگی تو رخ نموده (و شروع شد) آن وقت نماز را رها کن (و نخوان) و چون (قاعدگی) تو پشت گردانده (و پایان رسید) آنگاه خون را از خود شسته (و غسل نما) و سپس نماز بخوان و سپس (بعد از غسل) برای هر نمازی وضو بگیر تا اینکه آن وقت (شروع عادت ماهیانه دو باره ) فرا رسد .

 

(191) حدیث عَائَشَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ أُمَّ حَبِیبَةَ اسْتُحِیضَتْ سَبْعَ سِنِینَ، فَسَأَلَتْ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ ذَلِکَ فَأَمَرَهَا أَنْ تَغْتَسِلَ، فَقَالَ: هذَا عِرْقٌ فَکَانَتْ تَغْتَسِلُ لِکُلِّ صَلاَةٍ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها همسر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا ام حبیبه (رضی الله عنها) هفت سال (متوالی) علاوه از عادت ماهیانه (ادامه هر ماه را نیز) خون ریزی داشتند، (ایشان همان اوائل این بیماری ، روزی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده ) و از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دراین باره پرسیدند (که چه کار کنند و حکمشان از نظر شرعی چیست؟، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان دستور دادند (که هر ماه بعد از گذشت دوران قاعدگی) غسل نمایند (و سپس نماز بخوانند واز نظر شرعی پاک محسوب می شوند) و(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند : این (خون ریزی اضافی از) رگی است (که پارگی پیدا نموده و خون عادت ماهیانه نیست) (روای می گوید: بعد از این دستور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، ام حبیبه رضی الله عنها) برای هر نماز غسل می نمودند (و سپس نماز می خواندند).

 

(192) حدیث عَائِشَةَ، أَنَّ امْرَأَةً قَالَتْ لَهَا: أَتَجْزِی إِحْدَانَا صَلاَتَهَا إِذَا طَهُرَتْ فَقَالَتْ: أَحَرُورِیَّةٌ أَنْتِ کُنَّا نَحِیضُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلاَ یَأْمُرُنَا بِهِ، أَو قَالَتْ: فَلاَ نَفْعَلُهُ .


ترجمه : روایت است که زنی به عایشه (رضی الله عنها) گفته ( و از ایشان پرسیدند) آیا برای یکی از ما زنان (تنها) نماز دوران پاکیش کفایت می کند ( یا اینکه باید نمازهای که در دوران عادت ماهیانه از ما قضا شده را نیز قضایی بیاوریم)؟ (عایشه رضی الله عنها) فرمودند : آیا تو حروری (یعنی از خوارج تکفیری و سخت گیر) هستی؟ همانا ما (خانمهای پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم) با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودیم وعادت (ماهیانه) می شدیم ( و چون از قاعدگی مان پاک می شدیم) به ما دستور نمی دادند (که نمازهای که از ما در دوران عادت قاعدگی قضا شده را قضا آورده) و انجام دهیم و یا اینکه فرمودند : ما (نمازهای قضا شده در دوران عادت ماهیانه را) قضای نمی آوردیم .

 

(193) حدیث أُمِّ هَانِىءٍ بِنْتِ أَبِی طَالِبِ، قَالَتْ: ذَهَبْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَامَ الْفَتْحِ فَوَجَدْتُهُ یَغْتَسِلُ، وَفَاطِمَةُ ابْنَتُهُ تَسْتُرُهُ، قَالَتْ، فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ؛ فَقَالَ: مَنْ هذِهِ فَقُلْتُ: أَنَا أُمُّ هَانِىءٍ بِنْتُ أَبی طَالِبٍ؛ فَقَالَ: مَرْحَبًا بِأُمِّ هَانِىءٍ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غُسْلِهِ، قَامَ فَصَلَّى ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ، مُلْتَحِفًا فِی ثَوْبٍ وَاحِدٍ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ زَعَمَ ابْنُ أُمِّی أَنَّهُ قَاتِلٌ رَجُلاً قَدْ أَجَرْتُهُ، فُلاَنَ بْنَ هُبَیْرَةَ؛ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: قَدْ أَجَرْنَا مَنْ أَجَرْتِ یَا أُمَّ هَانِىءٍ، قَالَتْ أُمُّ هَانِىءٍ: وَذَاکَ ضُحًى.


ترجمه : ام هانی دخترابوطالب رضی الله عنها فرمودند: سال فتح مکه (بود که من روزی) به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفتم(و در حالی که ایشان هنوز در مکه بودند) و دیدم که ایشان دارند غسل می کنند و فاطمه دخترشان (چادری گرفته) و ایشان را (از دید دیگران) می پوشانند (تا در پشت آن چادر غسل کنند)، (ام هانی رضی الله عنها) می فرمایند: من بررسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سلام نمودند؛ (ایشان جواب سلام مرا داده و) سپس فرمودند : که این (زن) کیست ؟ (من) گفتم که من ام هانی دختر ابوطالب هستم؛ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : ام هانی خوش آمدی ،(ام هانی می فرمایند) چون از غسل نمودن فارغ شدند، ایستاده و هشت رکعت نماز(چاشت) خواندند، و درحالی که (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) خودشان را دریک پارچه پیچانده بودند، و چون (نمازشان به پایان رسید و) از سمت قبله چرخیده و رو به ما نمودند) گفتم : ای رسول الله پسرمادرم (علی بن ابی طالب رضی الله عنه) گمان نموده که همانا او مردی (به نام) فلان بن هبیره که من پناهش داده را خواهد کشت، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ای ام هانی قطعا ما پناه داده ایم آن کسی را که تو پناه داده ای ، ام هانی می گوید : آن وقت (ی که من به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفته و با ایشان گفتگو نمودم) چاشتگاه بود .

 

 (194) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: کَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ یَغْتَسِلُونَ عُرَاةً یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ، وَکَانَ مُوسى یَغْتَسِلُ وَحْدَهُ؛ فَقَالُوا وَاللهِ مَا یَمْنَعُ مُوسى أَنْ یَغْتَسِلَ مَعَنَا إِلاَّ أَنَّهُ آدَرُ، فَذَهَبَ مَرَّةً یَغْتَسِلُ فَوَضَعَ ثَوْبَهُ عَلَى حَجَرٍ، فَفَرَّ الْحَجَرُ بِثَوْبِهِ، فَخَرَجَ مُوسى فِی إِثْرِهِ یَقُولُ ثَوْبِی یَا حَجَرُ حَتَّى نَظَرَتْ بَنُو إِسْرَائیلَ إِلَى مُوسى، فَقَالُوا وَاللهِ مَا بِمُوسى مِنْ بَأْسٍ؛ وَأَخَذَ ثَوْبَهُ وَطَفِقَ بِالْحَجَرِ ضَرْبًا . فَقَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: وَاللهِ إِنَّهُ لَنَدَبٌ بِالْحَجَرِ سِتَّةٌ أَوْ سَبْعَةٌ ضَرْبًا بِالْحَجَرِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : (عادت) بنی اسرائیل بر این بود که (بصورت دستجمعی و کامل لخت و) برهنه غسل می کردند و به (عورت) یکدیگر نگاه می کردند، (ولی، عادت) موسی (علیه السلام) بر این بود که تنها غسل می نمود؛ (برخی از بنی اسرائیلی ها) گفتند : سوگند به الله موسی را ممانعت نمی کند از اینکه با ما لخت و برهنه غسل کند مگر اینکه او بیماری فتخ دارد، یکبار موسی (علیه السلام) رفت تا (تنها) غسل نماید (و چون لباسش را بیرون نمود) و برسنگی گذاشت (تا غسل نماید) که (آن) سنگ با لباس موسی فرار نمود، موسی به دنبال سنگ براه افتاده و می گفت آهای سنگ لباس مرا ( به کجا می بری)؟ بهمین منوال موسی به دنبال سنگ رفت تا اینکه (سنگ رفته و در جمعی از بنی اسرائیل ایستاد و) آنها به موسی (در حالی که لخت و برهنه بود) نگاه کردند، (آن وقت آنها) گفتند: سوگند به الله که موسی هیچ عیب و بیماری ندارد؛ و موسی (در آن وقت) لباسش را گرفته (و بتن نمود) و سپس شروع کرد به زدن سنگ، ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: سوگند به الله ؛ بر اثرزدنهای موسی (علیه السلام) شش و یا هفت اثرو نشانه برسنگ افتاده بود .

 

 (195) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَنْقُلُ مَعَهُمُ الْحِجَارَةَ لِلْکَعْبَةِ، وَعَلَیْهِ إِزَارُهُ؛ فَقَالَ لَهُ الْعَبَّاسُ عَمُّهُ یَا ابْنَ أَخِی لَوْ حَللْتَ إِزَارَکَ فَجَعَلْتَهُ عَلَى مَنْکِبَیْکَ دُونَ الْحِجَارَةِ قَالَ فَحَلَّهُ فَجَعَلَهُ عَلَى مَنْکِبَیْهِ، فَسَقَطَ مَغْشِیًّا عَلَیْهِ؛ فَمَا رُئِیَ بَعْدَ ذلِکَ عُرْیانًا/ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.


ترجمه : جابربن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در زمان تجدید ساخت و مرمت کعبه قبل از نبوت) بودند که بهمراه (اهل مکه) سنگ حمل می کردند و لنگی بر تن داشتند؛ عمویشان عباس رضی الله عنه به ایشان گفتند : ای پسربرادرم اگرلنگی خود را بازکنی بردو دوشانه خویش در زیر سنگ های (که حمل می کنی) بگذاری (بهتر است و آن وقت کمتر اذیت می شوی)، (جابر) می فرماید: (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، حرف عمویش را گوش نموده) و لنگی خویش را باز نموده و بر دو شانه خویش انداختند، (و به مجردی که این کار را انجام دادند) بی هوش شده و بر زمین افتادند؛ (افراد حاضر در آنجا لنگیشان را گرفته و بر پاهای مبارک بسته بستند، و ایشان بهوش آمدند) و از این به بعد دیگر (پیامبر) صلی الله علیه و آله وسلم (در میان مردم) برهنه دیده نشدند .


(196) حدیث أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَ إِلَى رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ فَجَاءَ وَرَأْسُهُ یَقْطُرُ؛ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَعَلَّنَا أَعْجَلْنَاکَ، فَقَالَ: نَعَمْ؛ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا أُعْجِلْتَ أَوْ قُحِطْتَ فَعَلَیْکَ الْوُضُوءُ.


ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (فردی) را به سوی مردی از انصار فرستاد (تا به او بگوید که به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیاید) و آن (مرد انصاری) در حالی که (تازه غسل نموده و) از سرش آب می چکید به نزد (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (چون انصاری را به این حالت دیدند به او ) گفتند : شاید که ما ترا به عجله انداختیم ( و هنوزجماع نمودنت با خانمت تمام نشده بود که ما ترا صدا زدیم و تو زود غسل کرده به نزد ما آماده ای؟، آن مرد انصاری) گفت : بله؛ (همین گونه است که می فرمایید) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که به عجله انداخته شدی (که در حال جماع وپیش از انزال برایت کاری پیش آمد) و یا (اینکه مجبور به ترک جماع شدی) و در حالی که هنوزانزال نشده وآب منی تو نیامده است (در این صورت بر تو غسل واجب نمی گردد) فقط بر تو وضو واجب می گردد.

(این حدیث منسوخ است)


(197) حدیث أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ إِذَا جَامَعَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ فَلَمْ یُنْزِلْ قَالَ: یَغْسِلُ مَا مَسَّ الْمَرْأَةَ مِنْهُ ثُمَّ یَتَوَضَّأُ وَیُصَلِّی.


ترجمه : ابی بن کعب رضی الله عنه گفتند : ای رسول الله آیا زمانی که مرد با خانمش جماع می کند ولی انزال نمی شود (او چه کار کند ، آیا غسل بر او واجب می گردد یا خیر؟ ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (بر او غسل واجب نمی گردد، ولی مرد) باید آنچه از رطوبتهای شرمگاه خانمش برآلت تناسلش چسپیده است بشوید و سپس وضو گرفته و نماز می خواند .  (این حدیث منسوخ است)

 

(198) حدیث عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ رضی الله عنه، قَالَ لَهُ زَیْدُ بْنُ خَالِدٍ: أَرَأَیْتَ إِذَا جَامَعَ فَلَمْ یُمْنِ قَالَ عُثْمَانُ: یَتَوَضَّأُ کَمَا یَتَوَضَّأُ لِلصَّلاَةِ وَیَغْسِلُ ذَکَرَهُ؛ قَالَ عُثْمَانُ: سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.


ترجمه : زید بن خالد رضی الله عنه به عثمان بن عفان رضی الله عنه گفته (و از ایشان پرسیدند) ؟ دیدگاه و نظر شما نسبت به فردی با خانمش جماع نموده ولی (انزال نشده و) آب منیش نیامده است چیست؟ ( آیا باز هم بر او غسل واجب می گردد یا خیر) ؟ عثمان رضی الله عنه فرمودند : (بر او غسل واجب نمی گردد ولی وضویش می شکند و او باید) آلت تناسل خویش را شسته و همانند اینکه برای نماز وضو می گیرد(کامل وضو) بگیرد ، (سپس) عثمان (رضی الله عنه) فرمودند : این مطلب (وسخنی) را (که برایت بیان کردم ) من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام .     (این حدیث منسوخ است)

 

(199) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا جَلَسَ بَیْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ ثُمَّ جَهَدَهَا فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْل .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که مرد در میان چهار دست پای خانمش (برای جماع) نشسته و سپس تلاش نموده وبا خانمش (جماع نماید، گرچه انزال نشده باشد؛ بازهم بر او و خانمش  هردو) غسل واجب گشته است .

 

(200) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَکَلَ کَتِفَ شَاةٍ ثُمَّ صَلَّى وَلَمْ یَتَوَضَّأْ.


ترجمه : عبد الله بن عباس رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (ازگوشت) شانه ی گوسفندی خوردند و سپس(با همان وضو قبلی خویش)  نماز خوانده و (دوباره) وضو(ی جدیدی) نگرفتند .

 

(201) حدیث عَمْرِو بْنِ أُمَیَّةَ، أَنَّهُ رَأَى رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَحْتَزُّ مِنْ کَتِفِ شَاةٍ، فَدُعِیَ إِلَى الصَّلاَةِ فَأَلْقَى السِّکِّینَ، فَصَلَّى وَلَمْ یَتَوَضَّأْ.


ترجمه : از عمروبن امیه رضی الله عنه روایت است که ایشان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را (در حالی) دیده اند که از(گوشت پخته شده) شانه گوسفندی با کار برده (و می خورند) ، سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی نماز فراخوانده شدند (تا اینکه برای مردم پیش نمازی داده ونمازبخوانند) ایشان کارد را انداخته و سپس (با همان وضوی قبلی) نماز خوانده (ودوباره) وضو(ی جدیدی) نگرفتند .